در سالروز اعدام فرزاد کمانگر, فرهاد وکیلی, شیرین علم هولی و علی حیدریان
دلبرین ارومیه
"زمان همان شرمسار بهتزده
زمین همین سختجان لالشده
جهان هنوز دستبسته تقدیر
هنوز نفرین میبارد از در و دیوار
هنوز نفرت از پادشاه بدکردار
هنوز وحشت از جانیان آدمخوار
هنوز لعنت بر بانیان آن تزویر"
...
پنج سال از روز اوج مقاومت چهار مبارز کورد میگذرد و همچنان سردمداران ایران یکی پس از دیگری میراثدار شرارت همدیگر میشوند؛ ویرانهیی را که در دست دارند ویرانتر کرده و تحویل همدیگر میدهند. مال و بیتالمال را میچاپند, آزادزیستن مذاهب و خلقها را زیر پا میگذارند, همهی آبها و چشمهها را میخشکانند, آلودهترین شهر جهان را میسازند, حرمت زنان را به بازی میگیرند و "چگونه نباید زیست" را به همه میآموزند.
از طرفی دیگر, به رسم بازی این دنیا سردمدارانش همه چیز را فدای منافع خود میکنند. آنان مبارزان کورد را بهدار میآویزند و همتاهای صاحبان جلادان حتی آنهایی که خود را دشمن نشان میدهند, در برابر این جنایات سکوت اختیار میکنند. انگار افسار این دنیا در دست عدهیی است که تنها و تنها سود و طمع مشغله اذهانشان است. از آنها هیچ انتظاری نباید داشت, این کار چند هزارسالهی آنهاست. چرا که دلخوشی و تکیهگاه ما بیداری خلقهاست.
تاریخ هم به ما نشان میدهد که میتوان دستبستهی این تقدیر شوم نبود و در برابر آن, حیاتی دیگر را احیا نمود؛ همان کاری که فرزاد, فرهاد, شیرین, علی, هیمن, عگید, باهوز و رفقایشان انجام دادند و ثابت کردند که میتوان در برابر گردانندگان حریص این دنیا رهرو راه شرف و حیات آزاد بود.
امروز رهروان راه فرزاد و رفقایش هزاران و میلیونها هستند و مصمم برای شکستن این طلسم شوم چند هزار ساله. چرا که آنان معتقد به خلق و جامعه و پاکی و دموکراسی و آزادیخواهی زناند و میخواهند دولت و فردگرایی و سودپرستی و دیکتاتوری و زنکُشان را به زبالهدان تاریخ بریزند. آنان آپوییاند و رادیکالترین مبارزان آزادیخواه تاریخ.