بسیج حرکتی ضد فرهنگی، ضد اجتماعی و ضد اخلاقی است که در راستای ایجاد سلطهی مطلق نظام بر فرد و جامعهی کوردستان و ایران عمل میکند...
مزدک
ایجاد سلطهی مطلق بر جامعه رویای همهی مستبدان در طول تاریخ بوده و هست. در تاریخ ایران هیچ نظامی به اندازهی جمهوری اسلامی در راستای تحقق این رویا تمرکز نکرده و بهاندازهی آن راهکارهای ضدانسانی را بهکار نبرده است. سلطهی مطلق هدفی است که نظام با روند مداوم "حذف دیگران" و "یکدستسازی کامل" و ایجاد ابزار و مکانیزمهای لازم به دنبال دستیابی به آن است. مطالعهی این روند و مکانیزمهای آن به نوعی ریشهیابی نحوی استقرار نظام و همچنین تبین راهکارهای مبارزه با آن است.
روند سلطهیابی نظام را در دو مرحلهی بههمپیوسته میتوان بررسی نمود:
1ـ از ابتدای انقلاب تا پایان جنگ هشت سالهی ایران و عراق
2ـ مرحلهی پس از جنگ تا به امروز
مرحلهی اول که مرحلهی تشکیل و تثبیت اركان نظام است و عملکرد اسلامگرایان بر مسیر حذف جنبشهای خلقها، گروههای چپگرا و غیراسلامی قرار داشت. در این مرحله طرفداران خمینی که خود را در حزب جمهوری اسلامی سازماندهی کرده بودند، اقدام به ایجاد و شکلدهی کمیتهها و گروههای تندرو و شبهنظامی در همهی محلات و مناطق شهری تحت نفوذ خود کردند. این گروهها که در ایجاد جو رعب و فشار به شیوهیی موفق عمل نمودند، در گام بعدی یا به گروه کاملا نظامی سپاه پاسداران و یا گروه نیمه نظامی بسیج مستضعفان گرویدند. پس از آن این نیروها، نیروهای اصلی نگهدارندهی نظام گشته و بهتدریج رو به رشد نهادند. جنگ ایران و عراق در تسریع روند سلطهیابی نظام و رشد مکانیزمهای فشار بسیج ـ پاسدار نقش چشمگیری داشت. جنگ این فرصت را در اختیار نظام گذاشت که اولا با اشاعهی این دیدگاه که تمامی مخالفین نظام وابستگان و عاملان دشمن خارجی هستند، به سرکوب هر چه شدیدتر آنها بپردازد و ابتکار عمل گروههای بسیج ـ پاسدار وسعت یابد؛ دوما این که نظام با در معرض خطر نشاندادن "وطن و اسلام" و با استفاده از احساسات اسلامی و وطنخواهی جامعهی ایران، انرژی جامعه و بخصوص جوانان را به کانال این گروهها منتقل نماید.
بدین ترتیب نیروهای بسیج پاسدار از رشد فزایندهیی برخوردار گشتند و همگام با آن سرکوبها تشدید و پایههای نظام مستحکم گردید. دهشتناکترین عملکرد این نیروها را در این مرحله میتوان در کوردستان به وضوح هرچه تمام دید. نیروهای فشار پاسدار ـ بسیج با برخوردی کاملا اشغالگرایانه در جهت استیلای کامل نظام بر کوردستان و مردم آن از انجام هیچگونه جنایتی رویگردان نبودند. در این مرحله نیروهای پاسدار ـ بسیج به عنوان نیروی اشغالگر و با همکاری مزدوران کورد (جاش) مقاصد خود را به اجرا در میآوردند. اعدامهای متعدد، دستگیریها و جو سرکوب و وحشتی که این نیروها ایجاد کردند آن سالها را به تاریکترین سالهای تاریخ ملت کورد در شرق کردستان مبدل ساختند. سالهای مرحلهی اول، سالهای رشد نیروهای سرکوب پاسدار ـ بسیج در زیر نقاب دفاع از ایران و اسلام و کشتار و حذف نیروهای مخالف بود.
مرحلهی دوم، به دنبال پایانیافتن جنگ هشتساله و مرگ خمینی آغاز شد. در این مرحله شکاف میان جناحهای درون نظام به شیوهی چشمگیری افزایش یافت. الیگارشی روحانیت حاکم برای حفظ نظامی که با بحرانی جدی و همهجانبهی مشروعیت روبهرو بود، راهچاره را در نوسازی و گسترش نیروهای فشار به عنوان حافظان اصلی نظام دید. تعریف نظام از همهی تنوعات، دگراندیشی و دگرزیستیهای ایران در چهارچوب گفتمان براندازی نرم، توجیهگر دخالت هر چه بیشتر نظام در ارکان زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه و افراد بوده است. نفوذ و ریشهدواندن به شیوهیی انگلوار در درون جامعه برای نظامی که مشروعیت و حاکمیت آن به شدت رو به زوال میرود اهمیتی حیاتی دارد. ایجاد شکاف در میان جامعه و پدیدآوردن جو بیاعتمادی و شک و گمان در میان افراد و گروههای اجتماعی زمینهی هر گونه مخالفت سازماندهیشدهیی را تضعیف مینماید. کنترل اندیشه و رفتارهای اجتماعی و دخالتهای خشونتآمیز از جانب گروههای وابسته به نظام در میان خود جامعه زمینهی سلطهی کامل را فراهم میآورد. بدین ترتیب همگام با میلیتاریزهشدن هرچه بیشتر نظام و قدرتیابی سپاه پاسداران در همهی زمینهها، بسیج نیز به عنوان طرح و پروژهی اصلی نظام در درون جامعه روبه رشد است.
نظر به حساسیت مسالهی کورد و دیدگاه امنیتی رژیم نسبت به آن سرمایهگذاری و تاکید نظام برای رشددهی پدیدهی بسیج در کوردستان بسیار چشمگیر است. از سال 1369 رژیم با بهرهگیری از ضعف سازمانهای سیاسی كلاسیك کوردی مرحلهی نوینی از حملات خود علیه جامعه و خلق کوردستان را آغاز نمود. در این مرحله علاوه بر مزدوران سنتی یعنی جاشها رژیم به طور وسیعی در تلاش برای سازماندهی بسیج در میان مردم و به خصوص جوانان کوردستان بوده است. "فتح کامل کوردستان با فتح جامعه و شخصیت کرد میسر میشود" این شعاری است که همهی سیاستهای رژیم در زمینهی بسط بسیج در جامعهی کرد و در راستای آن به عمل در میآید. جامعهیی که فرهنگی دیرینه و تاریخی مملو از مقاومت دارد تنها با از هم پاشیدن فرهنگ و ساختار اجتماعی و درهم شکستن ارادهی مقاومت آن به زیر سلطه در میآید. از این جهت هدف اصلی فعالیتهای بسیج بر محور تخریب فرهنگی و اجتماعی جامعه و فرد کرد قرار دارد. تشویق به عضویت در بسیج در همهی مراکز آموزشی و اداری به شیوهیی وسیع در جامعهی ما ادامه دارد. از طرفی تحمیل فقر مادی و اقتصادی بر ملت کورد و از طرفی دیگر دعوت از آنها برای قبول خیانت در ازای لقمهیی نان بزرگترین تحقیری است که میتوان بر یک ملت روا داشت. تحمیل بیچارگی محض به تكتك افراد جامعه و سپس عادیسازی و مشروعکردن خودفروشی و وطنفروشی برای آنان چیزی جز طرح نابودسازی کلی اخلاق و کرامات انسانی در جامعهی کوردستان نیست. کما اینکه بسیج تنها قبول کارت عضویت در یک سازمان نبوده و بسیج و بسیجیان علاوه بر اعمال فشار و سرکوب بر ملت کورد در اشاعهی فساد، فحشا، مواد مخدر و همهی ناهنجاریهای اجتماعی نقش اصلی را بازی میکنند. ایجاد شخصیتی بیرگ و بیریشه که همه حساسیتهای انسانی در او رو به نابودی رفته و هرگونه خیانت و خودفروشی برایش موجه و مشروع است و هر آن میتواند همهی ارزشها و شرافت اجتماعی و انسانی خلق خود را پایمال نماید، هدف اصلی فعالیت بسیج در کردستان است. در این رابطه تاکید بسیج بر عضوگیری از نوجوانان و دانشآموزان به عنوان نیروی آیندهی جامعه و همچنین اسرار بر نفوذ در میان زنان و دختران کورد به عنوان حافظان اصلی فرهنگ و هویت و اخلاق اجتماعی ما قابل تامل است. جامعهیی که در آن جوانان و زنان به پلیدی خیانت خودفروشی و فحشا آلوده شوند، جامعهیی است كه بنیان اخلاقی و ارزشی آن از هم پاشیده شده و محکوم به نابودی است. زمان دیدن چهرهی واقعی بسیج و سیاستهای پلیدی که در پس این نهاد شیطانی بر علیه جامعه و فرد کورد اعمال میشود فرا رسیده است. بسیج ستون اصلی نظام و مجری تمامی طرحهای جمهوری اسلامی برای نابودی ملت کورد است. بسیج حرکتی ضد فرهنگی، ضد اجتماعی و ضد اخلاقی است که در راستای ایجاد سلطهی مطلق نظام بر فرد و جامعهی کوردستان و ایران عمل میکند. مبارزهیی فراگیر علیه بسیج، افشای چهرهی واقعی آن و تلاش برای ریشهکنکردن این نهاد ضد بشری و زدودن تاثیرات آن از جامعه تنها راه ایجاد فضای مبارزهی دموکراتیک و نیل به آزادی است.
ملت کرد به عنوان قربانیان اصلی طرح ضد انسانی بسیج راه آزادی خود و همهی مردمان ایران را در پیشاهنگی در مبارزه علیه بسیج و تاثیرات مخرب آن میداند. بر این مبنا هر کورد آزاده از این پس یک ضد بسیج است. هر فرد آزادیخواه کورد با مشخص نمودن کامل مرز میان قیامت و میهندوستی و حملهیی همهجانبه بر پدیدهی بسیج پیروزی کامل جامعه، ارزشها و آزادی را در برابر خیانت، خودفروشی و ذلت میسر میسازد. امید آنکه همهی مردمان ایران در این مبارزه با مردم کوردستان همگام شوند.