درگیری فرهنگ آریایی ـ سمیتیک

...واقعیت دو فرهنگ قدیمی متعلق به آنها، همانند واقعیت جامعه‌ی تاریخی‌شان، انگار یک تقدیر بوده و در حال تکرار هستند 

ازگی دمیرس 

همیشه با مبنا قراردادن تشخیص رهبر آپو به‌عنوان مبدایی راه‌گستر مبنی بر اینکه "تاریخ در حال نهان است و ما در سرآغاز تاریخ"، ارزیابی تحولات امروزه سیاسی، نظامی و اجتماعی مرتبط با آن, جهت یافتن حقیقت و در مورد اینکه "چه باید کرد"، موجب خوهد شد که صاحب نظر بود. البته نه‌تنها صاحب‌نظری را به همراه خواهد داشت, بلکه در ارتباط با آن مقتضیات "چه باید کرد" را نیز نشان خواهد داد.

در تاریخ اجتماعات سمیتیک و آریایی انگار مرزی را کشیده, جغرافیای خاورمیانه را به دو بخش تقسیم کرده‌اند و برای همیشه به دو جریان قوی اجتماعی ـ فرهنگی مبدل شده‌اند که یکدیگر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. امروزه در منطقه از نوار غرب کوردستان و موصل گرفته تا نوار اورفا ـ ماردین ـ عنتاب این دو جریان همیشه با یکدیگر در جدال بوده، گاها اجتماعات سمیتیک با عبور از مرز، در صدد اشغال مناطق مسکونی اجتماعات آریایی برآمده و گاها نیز اجتماعات آریایی با اقدام به حمله‌ی متقابل, در برابر این حملات هم از مام میهن دفاع کرده‌اند. همچنین ضمن غلبه بر این حملات, مهاجمین را به جبهه‌های عقب رانده است. وضعیت تعجب‌آور این است که اجتماعات آریایی قصد حمله‌بی با هدف اشغال نبوده‌اند و تنها جهت دفاع از مناسبات متکی بر اندوخته‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌اش (واقعیت سلول اصلی که ایجادکننده‌ی فرهنگ نئولوتیک است) بوده است. [اما] اجتماعات سمیتیک بیشتر نیروهای نظامی‌اش را مبنا قرار داده و در تلاش برای گذار به موقعیت هجومی با هدف اشغال و مستعمره‌سازی و مؤثر واقع‌شدن (به‌عنوان سلول اساسی ایجادکننده‌ی سنت هیرارشیک و دولت‌گرا) بوده است.

چرا این موارد را می‌نویسیم؟ با آغاز از سومری‌ها و تا حملات اخیر تبهکاران داعش علیه شنگال و غرب کوردستان، نیروهای با ریشه‌ی سمیتیک بدون وقفه و به‌صورتی که انگار در ژن‌های‌شان جا افتاده, علیه اجتماعات آریایی و جوامع امروزه‌ی آن حمله کرده و آنها را از قتل‌عام گذرانده و اشغال‌کردن سرزمین‌های‌شان به نوعی تداوم آن است. در برابر این اجتماعات آریایی و به‌ویژه کوردها جهت شکستن این حملات و دفاع از مام میهن همیشه در موقعیت حمله‌ی متقابل بوده‌اند. امروزه نیز در برابر حملات داعش, دگرباره مقاومتی در حال گسترش است و پیشاهنگی این مقاومت را باز کوردها که جامعه و اجتماعی آریایی هستند، انجام می‌دهند.

واقعیت دو فرهنگ قدیمی متعلق به آنها، همانند واقعیت جامعه‌ی تاریخی‌شان، انگار یک تقدیر بوده و در حال تکرار هستند. حمله، دفاع در برابر آن و حمله‌ی متقابل همیشه مانند چرخه‌یی در حال تداوم است.

به اندازه‌ی آگاهی و درک ما از تاریخ می‌دانیم که حملات سمیتیک نتوانسته‌اند به هیچ وجه, انسان‌های روح‌آزاد این خاک‌های کهن را محبوس کنند و در برابر آنها دختران و پسران این خاک مقدس همیشه مقاومت کردند. امروزه نیز جنگجویان HPG و YPG، جنگجویان YJA-Star و YPJ در برابر این حملات به‌طور قهرمانانه در حال مقاومت بوده و جهت دفاع از مام‌میهن بی‌آنکه شکی به دل راه بدهند جان‌شان را فدا می‌کنند.

قصد ما تدریس درس تاریخ نیست و به هیچ عنوان انجام ارزیابی سیاسی نمی‌باشد, بلکه تنها بر این واقفیم و می‌بینیم که؛ در پشت پرده‌ی نیروهای تبهکاری که بدان داعش می‌گویند از طرفی اسراییل (یهودی) که نیرویی سمیتیک است قرار دارد و از طرفی اسلام قدرتی که به جوهره‌ی دین اسلام یعنی صلح و برادری خیانت کرده و با حمله‌ی وحشیانه علیه خلق‌ها توسط تبهکاران داعش دوباره وارد صحنه می‌شود. به‌تدریج سعی در به افول‌بردن اسلام فرهنگی و بر آن است که اسلام را در نزد انسانیت مانند واقعیتی ترسناک نشان دهد. از طرفی دیگر جریان فرهنگی سمیتیک در صدد است که مطالبه‌ی بدست‌آوردن نقشه‌ی تاریخی سرزمین‌های آریایی را از طرق مجزا تحقق بخشد.

چه حزن‌انگیز است که هرگاه قوم اسراییل فریب چنین آزمندیی را خورده و اقدام به حمله کرده، در برابرش حمله‌ی متقابل گسترده‌یی صورت گرفته, این قوم گرفتار نسل‌کشی‌ها شده، از سرزمینش رانده شده و به مناطق مختلف دنیا تبعید شده‌اند. امروزه نیز ضمن پیش‌کشیدن تبهکاران داعش با این حملاتی که به انجام رسانده، خشم خلق‌های خاورمیانه؛ کوردها، ترکمن‌ها، آشوری ـ سریانی‌ها، ارمنی‌ها، مسلمان، ایزدی، علوی، نسیری و اتنیک و اجتماعات دینی متفاوتی را که اسامی‌شان را برنشمردیم, علیه خویش برانگیخته و به ایجاد جبهه‌یی در برابرش اقدام می‌کند. حتی هنگامی که ناله و فغان خلق فلسطین را نیز به این اضافه کنیم و این خشم به حس انتقام‌گیری مبدل شود، سرنوشت اسراییل همانند بن‌بستی خواهد شد که شاهنشاهی آن بعد از حضرت سلیمان بدان گرفتار آمد و سرانجام همانند تجزیه‌ی آن نیز فرو خواهد پاشید. فروپاشی دولت اسراییل و فاقد نیروگشتن کانون‌های قدرتش تحولی به نفع خلق اسراییل خواهد بود. شاید هم این وضعیت برای برساخت اتحادیه‌ی خاورمیانه‌ی دموکراتیک بزرگ‌ترین گامی را خواهد برداشت که حسرت و طلب آن می‌رود. زیرا خلق‌ها با یکدیگر مشکلی ندارند، مشکل اساسی مشکلی است که خلق‌ها با قدرت ـ دولت دارند. در نهایت در جغرافیای خاورمیانه‌ی مقدس تا زمانی که اجتماعات آریایی و سمیتیک باشند، دستگاهی که بدان دولت گفته می‌شود وجود ندارد. اجتماعی‌بودنی که بدون دولت آغاز شده، امروزه با ازمیان‌رفتن دولت‌ها مسیر مبدل‌شدن به واحدهای مساوی و آزادانه‌تر را در پیش خواهد گرفت و جهت ایجاد آن, نقش اساسی را باز کوردها ایفا خواهند کرد. امروز مقاومت در برابر حملات سمیتیک بعد از انقلاب غرب کوردستان از سوی کوردهای ایزدی در جریان است. شنگال نمونه عینی این واقعیت است. همچنین پس از حملاتی که داعش در شنگال انجام داد، کوردهای واقع در کوردستان و هر سوی دنیا در کنار امر دفاع از سرزمین, برای مشارکت در مقاومت اجتماعات آریایی آزاد سرازیر گشته‌اند. همه روزه از طریق تلویزیون پیگیری می‌کنیم. جوانان کورد از حکاری، جنوب کوردستان، اروپا و تمامی نقاط جهان به سوی شنگال, مکان مقدسی که کوردهای ایزدی در آنجا زندگی بسر می‌برند، می‌شتابند؛ به معنای واقعی کلمه می‌شتابند. جهت آزادی به سوی دفاع ذاتی، گوهره‌یی که در سلول اصلی جای دارد و این جوهره توسط کوردهای ایزدی تا به امروز محافظت شده، به‌رغم تمامی حملات، کمبودها، عقب‌مانده پنداشتن، گرسنگی و تشنگی، برای دفاع از کوردهایی که دست از باوری ررتشتی‌اش برنداشته‌اند می‌شتابد که در واقع شتافتن جهت دفاع از خویش است.

همانند صدازدن درویش از سوی رهبری "می‌گفتمش: بنگر، آن است "عدوله" و "دوازده یار"... هزاران!" هر روز می‌شنویم. هزاران جوان کورد درویش می‌شوند، عدوله می‌شوند و روی‌شان را به‌سوی دشت موصل برمی‌گردانند. از یک لحاظ می‌توانیم این مقاومت را به گردهم‌آمدن کوردها در اطراف نوری که کاوه آهنگر برافروخت و در برابر ضحاک‌ها مقاومت کردند تشبیه کنیم.

رهبر آپو چه گفته بودند: «تاریخ در حال نهان است و ما در سرآغاز تاریخ.»