مبارزه‌ی سیاسی و میهن‌دوستی, پاسداری از تاریخ و خاک است

پیشنهادمان در مورد قانون اساسی, مبنی بر به‌رسمیت‌شناختن حق همه‌پرسی برای نواحی و فرهنگ‌ها حول موضوعات مرتبط با آنها می‌باشد...

 یادداشت‌های دیدار هیئت امرالی با رهبر آپو (3)

 

رهبری: همگی خوش آمدید. آیا راحت به اینجا آمدید؟ هوا خوب بود, مگر نه؟

هیئت: سلامت باشید, تشکر می‌کنیم.

دمیرتاش : رهبرم وضعیت سلامتی‌تان چطور است؟

رهبری: خوبم, به جز ریزش آب چشم مشکلی وجود ندارد. به گمانم در مدت آینده امکاناتی جهت مداوا و معایناتی مفصل فراهم خواهد شد. اما اکنون خوب هستم. [خطاب به خانم پروین] شما در چه سنی هستید؟

پروین: رهبرم 43 ساله‌ام.

رهبری: شما چی آقای سری؟

سری: جناب رهبر 51 سال دارم.

رهبری [خطاب به دمیرتاش]: شما؟

دمیرتاش: در سن 40 سالی هستم رهبرم.

رهبری: بسیار خب, فکر کنم که گزارش‌هایی دارید, ابتدا شما بفرمایید. نامه‌ی KCK دیروز رسید, نسخه‌ی اصلی نامه را هم اندکی پیش دریافت کردم. [نامه را از لای دفترش بیرون آورد] به‌گمانم این است. سه صفحه است,‌ اینطور نیست؟

دمیرتاش: بله, نامه‌ی KCK را پیشتر به دست شما رساندیم. در واقع می‌خواستیم که نامه‌های BDP و اروپا را نیز پیشتر به‌صورت دستی به شما بدهیم, ولی آمدن ما به اینجا اندکی به تاخیر افتاد. حکومت نیز خواست که نامه‌ی KCK را فوری به دست شما برساند. امروز تمام نامه‌ها, ضمیمه‌ی 21 صفحه‌یی متشکل از پیشنهادات مربوط به قانون اساسی و یک پرونده‌ی متشکل از درخواست‌های BDP, AKP, MHP و CHP را که به کمیسیون سازش قانون اساسی تقدیم شده به مسوول دادیم که به شما خواهند داد.

رهبری: باشد, آنها را دریافت می‌کنم, به همه‌ی آنها نیز پاسخ خواهم داد. [خطاب به دمیرتاش] حال که شما شخصا به قندیل و اروپا رفتید, تحولات را گزارش خواهید داد. [خطاب به سری] شما نیز مشاهدات‌تان را گزارش خواهید کرد, مطئنم که ناظر خوبی بوده‌اید.

دمیرتاش: رفقای قندیل و اروپا برای شما عرض سلام داشتند, بسیار خوب بودند. پیشنهاد و نگرانی‌های‌شان را در نامه‌ها نوشته‌اند.

رهبری: خواندم, بدان خواهم پرداخت.

البته که نخست ما این مرحله را مهیا کردیم. ابتدا دولت را برای کار آماده کرده و مشارکت دادیم. حال نیز AKP را آماده‌ی این کار می‌کنیم. مثل گذشته نیست, تنها تفاوتش این است که شما نیز هستید. همه‌ی این‌ها بر روی دوش شما نیز خواهد افتاد. [خطاب به سری] چپ را نیز با تلاش‌های شما مشارکت می‌دهیم. البته که نقش BDP نیز مهم است, کارهایی چون میانجی‌گری و... در میان نیست. در روزنامه‌ها کلماتی مثل "پست‌چی" را [برای شما] به‌کار می‌برند, اینطور نیست. تمامی امور مربوط به بعد قانونی قانون اساسی یعنی بعد پارلمانی آن بر عهده‌ی شماست. هم AKP و همCHP بایستی تمامی این‌ها را در بین خود مورد بحث قرار دهند. شما نیز لازم است که با آنها دیدار و گفتگو کنید. حتی اگر MHP نیز بخواهد می‌تواند مشارکت کند, در غیر این صورت خود داند. CHP در درون یک بن‌بست قرار دارد. درست هنگامی که می‌گوید من هم هستم قادر به برداشتن گام نیست و یا نمی‌داند که چه می‌گوید.

پیش از هر چیز, این کار با اخذ تصمیمی از سوی پارلمان آغاز می‌گردد. اینکه آیا این با یک اجازه‌نامه خواهد شد و یا تصمیم, دیگر آن را نمی‌دانم. لازم خواهد بود که کمیسیون‌هایی تشکیل شوند. اولین این‌ها کمیسیونی است که از نمایندگان پارلمان تشکیل می‌شود,‌ دیگری نیز از انسان‌های خردمند به نمایندگی از جامعه تشکیل می‌شود. کمیسیونی که از نمایندگان پارلمان تشکیل می‌شود, در واقع لازم است که با یک تصمیم ایجاد گردد, مگر نه؟

سری: رهبرم,‌ من با جناب جمیل چیچک دیدار کردم. خودش نیز پیشنهاداتی چند در این رابطه داشتند. می‌گوید که کمیسیون‌ها می‌توانند تشکیل شوند و برای این منظور نیز لازم است که مغزش را بکار بیندازد. کمیسیونی موقت نیز می‌تواند ایجاد شود. مدت‌زمان این کار, سه ماه است. گفت که بعدا می‌توانیم مدت آن را تمدید کنیم و یا یک کمیسیون دایمی نیز می‌تواند تشکیل گردد.

رهبری: البته, جناب چیچک رییس پارلمان است. در این رابطه بایستی هر آنچه را که از دستش برآید انجام دهد. به هرحال لازم است که خودش نیز این‌ها را جهت اجرایی‌شدن به مجلس ارایه کند. مثلا نمونه‌ی مشابهی در کوچگری در سال 1921 وجود دارد. پارلمان این‌ها را فرا می‌خواند, تصمیمی اتخاذ کرده و می‌گوید که عصیان را به پایان برسانید. اگر چه آن زمان اندکی متفاوت‌تر است, اما دوران ما نیز تا حدودی این‌گونه است. یک عصیان را به پایان خواهیم رساند. اگر پارلمان تصمیم نگیرد, چطور ممکن خواهد شد؟ مساله‌ی ما نیز مساله‌یی چهل پنجاه‌ساله است.

دمیرتاش: پارلمان می‌تواند به دو صورت تصمیم بگیرد: یا باید تصمیم تشکیل یک کمیسیون تحقیق را بگیرد و یا اینکه قانونی تصویب کرده و با تشکیل کمیسیونی ویژه این را انجام دهد. در واقع, در نامه‌ی ما نیز این پیشنهاد را خواهید دید. ما بر این باوریم که قانون‌گذاری می‌تواند مناسب‌تر واقع بیفتد.

رهبری: البته, به‌نظر من نیز توسط قانون یک کمیسیون ویژه تشکیل می‌شود. بایستی این کمیسیون همراه با عقب‌نشینی, تمامی مرحله‌ی بی‌درگیری را نظارت کند. این کمیسیون‌ها از نمایندگان پارلمان تشکیل می‌شوند, این‌طور نیست؟ این‌چنین مناسب‌تر می‌شود. در حقیقت این یک وضعیت فوق‌العاده می‌باشد. به گمانم برای [تصویب] این تصمیم نیاز به دوسوم اکثریت آرا دارد.

سری: خیر, آن میزان از آرا جهت تغییر قانون اساسی ضروری است.

دمیرتاش: برای تصویب قانون, تنها اکثریت کافی است.

رهبری: قابل درک است, یعنی نیازی به تغییر قانون اساسی نیست, با قانون نیز میسر است. کمیسیون دیگر نیز به تمامی از خردمندان تشکیل می‌شود. این کمیسیون در هر سه مقطع مرحله نیز موثر خواهد بود. این نیز شاخه‌ی مدنی کمیسیون رسمی است. این‌ها به تمامی افرادی هستند که وجدان جامعه را نمایندگی می‌کنند؛ نه طرف ما را می‌گیرند و نه طرف دیگر را. از آکادمیسین‌ها, روزنامه‌نگاران,‌ هنرمندان و نمایندگان جامعه‌ی مدنی تشکیل می‌شود. می‌توانید این موضوع را با AKP و هیئت نیز گفتگو کنید. مثلا "میتهات سنجار" بد نیست. نام‌هایی مثل او می‌تواند باشد. حال اگر برای اسامی پیشنهادی دارید می‌توانید بگویید. تعدادشان می‌تواند تا سی نفر باشد. این‌ها در مرحله‌ی عقب‌نشینی, ضمن انجام تقسیم وظایف, منطقه به منطقه بر روی عقب‌نشینی نظارت کرده و بعد از آن بایستی تا مرحله‌ی عادی‌شدن نیز در مورد شرایط بی‌درگیری نظارت کنند. برای این‌ها نیز نیازی به قانون و... وجود ندارد. باید به‌تمامی مشروعیت را اساس بگیرند. زیرا در صورت لزوم این‌ها با قوانین درگیر خواهند شد. با چنین قانونی صحیح نیست که زیر نظارت قرار دهند.

دمیرتاش: ما در پیشنهادمان گفته بودیم که هیئت خردمندان نیز به‌واسطه‌ی قانون به‌صورت بخشی از فعالیت کمیسیون درآورده شود.

رهبری: نخیر, امکان دارد که خطرناک باشد. تشکیل این [هیئت] از طریق قانون به معنای ایجاد پیوند مابین آن و دولت است. مدنی هستند و مشروعیت را اساس می‌گیرند. کارهایی که انجام خواهند داد نیز اساسا غیرقانونی نیستند.

دمیرتاش: ما این را بیشتر به‌خاطر لحاظ امنیت حقوقی این افراد مد نظر قرار داده بودیم. زیرا ممکن است که در آینده این‌ها به خاطر این کارها با اتهامات روبه‌رو شوند.

رهبری: باشد, اما باز هم انجام این کار توسط قانون می‌تواند خطرناک باشد. در حقیقت اگر قوانینی که پیشنهاد خواهیم کرد به تصویب برسند, امنیت آنها نیز به‌طور غیرمستقیم تامین می‌شود.

دمیرتاش: بسیار خب رهبرم, متوجه شدم.

سری: هنرمندان جهت این کار بسیار آماده هستند.

رهبری: قادر اینانر می‌تواند باشد. نمی‌خواهم به کسی فشار بیاورم, البته که اگر خودشان بخواهند امکان‌پذیر است.

دمیرتاش: کسانی همچون یاشار کمال که وجودی معنوی دارند نیز می‌توانند جای بگیرند.

رهبری: بله, اما بایستی افرادی باشند که بتوانند در این حوزه به فعالیت بپردازند. مشکل سلامتی, سن و.... حداقل بایستی اکثریت این‌گونه باشند.

پروین: لاله منصور , ژولیده کورال...

دمیرتاش: سزن آکسو , فاضل حسنی اردم , وهاب جوشکون , بوشرا ارسانلی , رؤسای İHD و انجمن مظلوم, اسامی مانند TİHV نیز می‌توانند باشند.

رهبری: البته که اگر خودشان بخواهند, چرا که نباشند. حتی اگر اسماعیل بیشکچی بخواهد, چرا که نباشد؟ در حقیقت در گروه رایزنی شما جای دارد. بسیار خب, شما این موارد را در میان خود به بحث بگذارید.

دمیرتاش: رهبرم ما فعالیتی را انجام داده و نزد شما خواهیم آورد.

رهبری: اگر آمدن‌تان به تاخیر بیفتد می‌توانید از طریق هیئت بفرستید. [خطاب به اندام هیئت] آیا ممکن است, مگر این‌طور نیست؟

مسوول: البته که ممکن است.

رهبری: بله, این موضوع این‌گونه تمام شود. اینک کاری که ما در اینجا انجام می‌دهیم, نیاز به حقوق دارد. در این باره باید پارلمان, قانونی را به تصویب رسانده و به این غیرقانونی‌بودن خاتمه بدهد. زیرا تمام کارهایی که انجام می‌دهیم غیرقانونی هستند, آیا این‌طور نیست؟ باشد, چرا خواستند که دو مستشار MİT را مورد بازپرسی قرار دهند؟ زیرا کاری که انجام داده بودند غیرقانونی بود, جرم بود جرم. وضعیت ما نیز مشابه همین است. ببینید, هالوک کوچ در برنامه‌یی تلویزیونی شرکت کرده و می‌گفت که "چیزی که انجام می‌دهید در مخالفت با قانون اساسی است,‌ جرم است." راست می‌گوید, جرم است. با چه اتهامی خواستند که مستشارهای MİT را دادگاهی کنند؟ با اتهام خیانت به وطن. بیش از سی نفر از وکلایم زندانی‌اند. اگر شما نماینده نمی‌بودید شاید شما را هم می‌گرفتند. احتمال دارد که همه‌مان به جرم خیانت به وطن دادگاهی شویم. به‌واسطه‌ی این می‌خواهم چه چیزی را بگویم؟ نمی‌گویم که ما کاری ناروا انجام می‌دهیم, اما کاری که انجام می‌دهیم بایستی دارای پشتوانه‌یی حقوقی باشد.

در اینجا به موردی مهم اشاره خواهم کرد, این موضوع بسیار مهم است. ببینید, کسی که تصمیم عقب‌نشینی را گرفته من هستم. اما به عنوان محکومی که اشد مجازات حبس ابدی را گرفته‌ام, این کار را با اتکا به کدام صلاحیتم انجام می‌دهم؟ من تنها یک محکوم هستم. بی‌جهت تصمیمات را اتخاذ نکرده و به اجرا نمی‌گذارم. چون غیرقانونی است, مگر نه؟ به همین خاطر, پارلمان در تصمیم و یا تصویب قانون مربوط به عقب‌نشینی, جایگاه مرا چگونه تعریف خواهد کرد؟ این بسیار مهم است. من مسوول هستم. این‌طور گفته می‌شود, مگر نه؟ KCK "رهبر", "رییس" و... می‌گوید. هر کس نقشی را برعهده‌ی من می‌گذارد. من نیز فردی هستم که می‌تواند به این عصیان خاتمه دهد. به این دلیل اینکه پارلمان چگونه مرا تعریف خواهد کرد حایز اهمیت است. فکر کنید, محکومی با مجازات سنگین پیشنهادی را ارایه می‌کند که به موضوع بحث پارلمان تبدیل خواهد شد! این را با چه صفتی انجام می‌دهم, آیا این قانونی است؟ نخیر, جرم است. لازم خواهد بود که این وضعیت غیرقانونی به نحوی رفع گردد.

MHP و CHP شب و روز غوغا به‌پا می‌کنند که این کاری غیرحقوقی است. راست می‌گویند, حق دارند. شما فورا نزد رییس دادگستری رفته, تشریح کرده و بگویید که بایستی این وضعیت غیرقانونی برطرف شود. ببینید, هنوز هم پرونده‌ی مستشارهای MİT در دادگستری هستند. این یک کودتاست, زیرا عملکرد مستشارها بستری قانونی ندارد.

در مورد وضعیت من ممکن است چه روی دهد؟ مثلا کشتن می‌تواند به تاخیر بیفتد. رییس‌جمهور نیز صلاحیت دارد. به بهانه‌ی مشکلات سلامتی و غیره, مثلا تا آخر مرحله باشد. ولی البته فکر نمی‌کنم که امکان اجرای آن فراهم گردد. شما باز هم در این باره با AKP حرف بزنید. در واقع, از اینکه این موضوع را در میان نگذاشته‌اید تعجب کردم.

سری: جناب رهبرم, به‌همین خاطر بود دفعه‌ی قبل وضعیت شما را جویا شدم, که شما بیان نکردید. هنگامی که به اصرار برای بار سوم پرسیدم, شما پاسخ دادید.

رهبری: صحیح است, من آن‌موقع هم گفتم که حبس خانگی, عفو و... را نمی‌پذیرم. گفتم که اساسا همه‌ی ما به‌واسطه‌ی مرحله, آزاد خواهیم شد.

سری: هنگامی که شما این‌گونه حرف زدید, ما نیز برداشت‌مان این بود که نمی‌خواهید در این باره بحث کنیم.

رهبری: بسیار خب, بگذریم. شما باز هم این موضوع را با رییس دادگستری در میان بگذارید.

سری: جناب رهبرم, آیا شما دیشب رییس دادگستری را [در تلویزیون] دیدید؟

رهبری: خیر, زیاد [به تلویزیون] نگاه نمی‌کنم.

سری: رییس دادگستری در مورد قانونی در رابطه با عقب‌نشینی گفت که امکان دارد در پارلمان مطرح شود. در واقع, این تحولی بسیار بسیار مهم بود.

رهبری: آیا این‌طور گفت؟

دمیرتاش: بله, ابراز کرد که در این صورت, امکان تصویب یک قانون وجود دارد. ما نیز در نامه برای شما این پیشنهاد را کرده بودیم. می‌تواند قانونی گذرا باشد. پارلمان قادر ا ست که این کار را انجام دهد.

رهبری: بسیار خب, در آن صورت, موضوعات را مشخص نماییم؛ وضعیت من, عقب‌نشینی, وضعیت گریلا در عراق (بعد از عقب‌نشینی), تمامی این موارد بایستی به شکلی قانونی درآیند. بایستی نقش من و گریلای مسلح را قانونی کنند. در حقیقت اگر این نباشد, عقب‌نشینی و... نیز ممکن نیست که انجام بگیرد. به رییس محترم دادگستری سلامم را برسانید. در واقع با نامه‌یی که در ابتدای مرحله برای وی نوشته بودم شروع کردیم. بگویید که "MHP و CHP به این خلا قانونی تکیه می‌کنند و حق دارند. AKP نیز این‌گونه در برابر آنها خطا می‌کند." این موضوع برای آنها نیز مهم است. می‌توانند شما را نیز به جرم خیانت به وطن محکوم کنند, همه‌ی شما را نیز همین‌طور. پارلمانی که برای مواردی ناچیز قانون‌گذاری می‌کند, چرا در مورد چنین موضوع مهمی قانون وضع نکند؟ قیامی را به پایان می‌رسانیم, اینطور نیست؟

هر کس در نوروز منتظر تصمیم حول عقب‌نشینی است, ولی تنها با تصمیم‌گیری من که نمی‌شود. انگار بعضی‌ها می‌گویند که به‌طور بی‌سروصدایی بروند. مگر می‌شود که بی‌سروصدا عقب‌نشینی کرد؟

در سال 2006 مسوولی گفته بود که "اگر مرحله به پیش برود سرانجام نوبت به شما خواهد رسید." ابتدا نخواستند که مرا در آن مشارکت دهند. خواستند که با سست‌کردن بنیان‌هایم اعم از سازمان, گریلا و خلق مرا در مجبوریت قرار دهند. به دنبال آن بودند رهبرانی قلابی به‌وجود آورند. چیزهای مختلفی را آزمودند, ولی نشد, نتوانستند موفق شوند. اینک مورد صحیح را انجام داده و با من آغاز کردند. دست از این خطا برداشتند, چون دیدند که این امر آن‌طور هم می‌پندارند آسان نیست؛ که مرا از تمامی نیروها مجزا کرده و آن‌وقت سراغ من بیایند. این خطایی تاریخی بود؛ اپراسیون‌های  KCKنیز همین‌طور. زیرا تحمیل توطئه‌ی نیروهای خارجی بود. متاسفانه به جناب نخست‌وزیر هم قبولانیدند. او نیز فریب این را خورد.

از طریق نیروهای جنوب کوردستان آزمودند, از راه BDP و عثمان و بوتان امتحان کردند. سپس [از راه] بورکای و امثال او, اما نشد. البته حالا تغییر یافته. اگرچه دشوار هم باشد اما خواهیم کوشید همه‌ی این‌ها را پشت‌سر بگذاریم. دیروز با آنهایی که آمده بودند تا حدودی این موارد را در میان گذاشتم. به آنها نیز گفتم که من نیز می‌خواهم فعالیت کنم اما دست‌هایم بسته‌اند, چگونه می‌توانم فعالیت کنم. حال آنکه با وضع آن قانون, دست‌هایم باز خواهد شد. این تصمیم پارلمان کلیدی است. راه‌حل قانونی را خواهیم یافت؛ این توطئه برهم زده خواهد شد.

پروین: قندیل در رابطه با عقب‌نشینی نگرانی‌هایی دارد. رفقا می‌گویند که این, کاری نیست که در مدت کوتاهی انجام گیرد, به زمان بیشتری نیاز خواهد بود." در واقع, این مهم در نامه‌شان نیز هست.

رهبری: برداشت شما از قندیل چیست جناب ثریا؟

سری: در مورد رهنمونی که شما بیان کرده‌اید, شفافیت و عزم بزرگی در میان است. بیش از موارد اساسی, اعتراضاتی بسیار تکنیکی وجود دارند. حتی قره‌یلان این را هم کمی خنده‌کنان گفت که: "اگر دوان‌دوان عقب‌نشینی کنیم نیز در عرض یکی دو ماه نمی‌توانیم خارج شویم. حتی یکی دو منطقه هست که به علت شرایط فصلی, نمی‌توان پیش از تابستان عقب‌نشینی کرد. آب‌شدن برف‌ها و... در ماه می کارها را دشوار می‌سازد." چنین اعتراضاتی تکنیکی‌ای وجود دارند. مثلا منطقه‌ی درسیم را مثال زد.

رهبری: در واقع, برای آنها پاسخ خواهم نوشت. این [مورد] مهم‌تر است, برگردیم به این موضوع. دوباره جهت یادآوری بیان می‌کنم؛ این کمیسیون‌ها بسیار مهم‌اند. یعنی چه خواهد شد؟ این کمیسیون‌ها بایستی تمام مرحله را زیر نظر داشته باشند. دارای کاراکتری مدنی است. می‌تواند از سی نفر تشکیل شود. بایستی آکادمیسین, رسانه‌ها, هنرمندان, افرادی با وجدان آزاد, و کسانی داوطلب و باثبات در آن جای بگیرند؛ بتوانند در چهار الی پنج منطقه فعالیت کنند.

هنگامی که خروجی نظامی صورت می‌گیرد, از لحاظ مدنی نیز می‌تواند بازگشت صورت گیرد. یعنی از بازگشت انسان‌ها به روستاهای‌شان بحث می‌کنم. هنگامی که این انسان‌ها به روستاهای‌شان برمی‌گردند ممکن است که با تهدید عناصری چون محافظان روستا و بازمانده‌های ژیتم روبرو شوند. این کمیسیون بایستی بر این بازگشت‌ها نیز نظارت کند؛ زمانی‌که مشکلی پیش بیاید آن را حل نماید. به روستا, مال و ناموس برخی از این انسان‌ها تجاوز شده. اینک در هنگام بازگشت ممکن است مشکلاتی پیش بیایند. همچنین بایستی BDP و  DTKواحدهای دفاع از مدنی‌ها را سازماندهی کنند و در برابر حملاتی از این دست آماده باشند؛ نهادهایی مثل حقوق بشر و‌NGO ها نیز در این مرحله نقش برعهده بگیرند.

دمیرتاش: اگر در میان این کمیسیون‌های مدنی, نماینده‌ی گروه‌های اتنیکی مختلف نیز جای بگیرند خوب می‌شود. در دیدار پیشین, گفته‌های‌تان مبنی بر اقشار اتنیکی به اشتباه درک شد.

رهبری: البته که بایستی باشند, ارمنی‌ها می‌توانند باشند, مثلا محجوبیان.

سری: احتمال هست که محجوبیان زیاد مایل نباشد. راکل دینک اسمی مناسب‌تر است.

رهبری: چرا که نباشد. خواست و هیجان بسیار مهم است, ما نمی‌توانیم کسی را وادار کنیم. مثلا رومی‌ها می‌توانند باشند, اسحاق آلاتون به نمایندگی از یهودی‌ها می‌تواند جای بگیرد, البته اگر بخواهد. از چرکس‌ها نیز می‌توانند باشند.

سری: چرکس‌ها جلسه‌یی برگزار کردند. من نیز از دعوت‌شدگان بودم. خواهان تحقق حق زبان مادری بودند. در هیئت نمایندگی دو بار با حزب‌مان دیدار انجام دادند, در واقع آماده‌ی مشارکت هستند.

رهبری: البته که بایستی باشند, چرا که نباشند. این مساله‌ی بازگشت بسیار مهم‌تر از عقب‌نشینی است. سه میلیون انسان کوچ کرده‌اند و اینک به سرزمین‌شان بازخواهند گشت.

سری: می‌دانید که پیشتر در مورد آن قانونی تصویب شد.

رهبری: بله, کمی پول توزیع کردند. اما آنگونه نمی‌شود. [خطاب به دمیرتاش] اینک چند روستا خالی از سکنه است؟

دمیرتاش: در واقع, پیش روی بازگشت موانع رسمی وجود ندارد. شاید در چند منطقه مسایلی همچون تهدید محافظان روستا پیش بیایند.

رهبری: در حقیقت, من هم از این اوضاع سخن می‌گویم. هزاران محافظ روستا وجود دارند, یک نیروی تنظیم‌شده‌ی جنگ است. باید این وضعیت, به تمامی تغییر یابد. شاید این کادرها (منظور, کادرهای آن است نه محافظان روستا) در آینده به‌صورت قوای انتظامی درآیند, اکنون این‌ها امتدادی از جنگ ویژه هستند.

بسیار خب, در مورد مقطع اول, قانون, کمیسیون‌ها و... حرف زدیم. اینک به دومین مقطع بپردازیم. این مقطع, مرحله‌ی قانون اساسی و قانونی است. در اینجا وظیفه بر عهده‌ی BDP می‌افتد. البته قانون اساسی را نیز مورد بحث قرار خواهیم داد. اما این قانون اساسی بنا به پیش‌بینی‌ام انگار دایمی نخواهد ماند. به‌گمانم بیشتر یک قانون اساسی میان‌مدت خواهد بود. به نحوی دیگر بسیار دشوار به‌نظر می‌رسد. اگر بشود البته که خوب است, چرا مخالفت کنیم. اما همچنان‌که قانون اساسی سال 1921 قانون اساسی میان‌مدت بود, پس از آن نیز قانون اساسی سال 1924 وضع شد. در واقع, این بار نیز می‌تواند آنگونه شود. در اصل نیازی به قانون اساسی مفصلی هم نیست. تنها در کشورهایی مانند ترکیه چنین قانون‌اساسی‌هایی وجود دارد. حتی قانون اساسی انگلیسی‌ها نوشتاری نیست. قانون اساسی آمریکایی‌ها 1218 ماده دارد. نوشتن هر چیزی با جزییات, قانون اساسی را مبدل به آیین‌نامه می‌کند. به‌نظرم قانون اساسی ماندگار به پس از انتخابات سال 2015 موکول می‌شود. انگار جناب رییس‌جمهور نیز چیزهایی نظیر این را گفت.

سری: جناب رهبرم, درست مشابه جملات و رهنمودهای شما, سرکار خانم کشاناک هم با توجیهاتی نزدیک به آنها به‌عنوان راه‌حلی برای این مقطع قانون اساسی گفت که لازم است این برخورد را در پیش بگیریم. در واقع, او نیز قانون اساسی‌ میان‌مدت را پیشنهاد کرد. در این میان, برای شما سلام داشتند. هنگام رفتن ما اگر بتوانید قلم و نوشته‌یی را همچون یادگاری به ایشان بدهید بسیار خشنود خواهد شد.

رهبری: گولتان بسیار خلاق است, پس مغزش کار می‌کند, پیگیرش خواهم بود.

سری: در واقع من نیز برخورد تحلیل‌گر وی را به گولدا میره تشبیه می‌کنم. ماجراهایش نیز بسیار شبیه اوست.

رهبری [خنده‌کنان]: گولتان خوب است.

پروین: قندیل درخواست کرد که بایستی پروژه‌های راه و سدسازی تا مقطع عادی‌شدن متوقف گردند.

رهبری: در واقع این بحثی سیاسی است, نظامی نیست. می‌دانم, در بعضی از جاها اقدام به توقف آن کردند. این موضوع درست یک سیاست فلاکت‌آور است, حمله‌ی بزرگ کاپیتالیسم می‌باشد. مساله انرژی نیست, بلکه پروژه‌ی دست‌یازی به تمامی بخش‌های آناتولی است؛ از استعمار بسیار خطرناک‌تر می‌باشد؛ شکل متفاوتی از استعمار است. مساله‌ی پاکسازی مین‌های مرزی را به یک شرکت اسراییلی سپردند. می‌دانید که این‌ها همیشه با یکدیگر در ارتباطند. در اکثر سدها نیز سرمایه‌ی بیگانه وجود دارد. بایستی در برابر این‌ها مبارزه‌ی نظامی نه, بلکه مبارزه‌ی سیاسی انجام داد. مبارزه‌ی سیاسی و میهن‌دوستی, مبارزه‌ی پاسداری از تاریخ و خاک است. می‌بایست کمپین‌های بزرگی را به‌راه می‌انداختید. باز هم می‌توان انجام داد, کمی عقب ماندید. این‌ها بسیار مهم‌اند. این دره‌ها مکان‌هایی هستند که در آن تمدن ظهور کرده. سرزمین‌های دجله و فرات این‌گونه‌اند. حال این مکان‌ها را با آب پر می‌کنند؛ تاریخ و گذشته را از میان برمی‌دارند. قادر نیستیم که اندیشه‌ی بزرگی را سازماندهی کنیم, بیماری جدید ما این است. بایستی در این مورد تدابیر لازمه را اتخاذ نمود؛ با همه همکاری کنید. در برابر پروژه‌ی السو می‌توان کمپین‌های بزرگی به راه انداخت.

دمیرتاش: در واقع کمپین‌هایی در رابطه با السو راه‌اندازی شد. بعضی از شرکت‌ها از امور وام کناره‌گیری کردند. در واقع تاثیرات قابل توجهی بجای گذاشت.

رهبری: این‌ها حتی اگر با سرمایه‌ی بومی هم باشد, انجام می‌دهند. مباحث مهمی هستند, بایستی پیگیر بود. برخی جای‌ها از دست رفتند, به‌طوری‌که دیگر حتی امکان بازگشت آنها وجود ندارد. آنهایی که در بوتان هستند نیز درخطرند, بایستی در برابر این‌ها کمپین‌هایی به راه انداخت و بدین شکل, از نظام سرمایه حساب‌خواهی کرد. دو راه را در پیش می‌گیرند, سوای سانترال‌های هیدروالکتریک, طریقت‌ها را نیز به‌کار می‌گیرند. مثلا منزلی که در آدیامان است... جای بزرگی را در اسکی‌شهر درست کرده‌اند, مثل یک کمپ. متعلق به منزل بود, این‌طور نیست؟

سری: رهبرم, کمپی که در اسکی‌شهر وجود دارد, هیچ ربطی با منزل ندارد.

رهبری: که این‌طور؟ آدیامان را به برده مبدل کردند. اقتصاد و کشاورزی در چه وضعیتی هستند؟

سری: شهر در وضعیتی است که به دست سودخورها و رباخوارها افتاده. محدودسازی کاشت توتون در ایجاد چنین وضعیتی سهم بزرگی داشت. هنگامی که اجویت, کمال درویش را برای سپردن وظیفه فراخواند, شرط ایجاد "ده قانون در عرض ده روز" را گذاشته بود. اولین قانون, قانون مربوط به محدودسازی کاشت توتون بود. به‌طور کل, پنج هزار تولید‌کننده‌ی توتون در سراسر ترکیه وجود دارند. 240 هزار از این متولیان در جغرافیای کوردها بودند. هنگامی که این منبع و فرهنگ قطع شد, شهرها به‌دست رباخوارها افتاد. کارکرد روابط مبتنی بر سودخوری نیز اخلاق را می‌پوساند.

رهبری: بایستی به آدیامان اهمیت بدهید. همیشه این مورد را به صبری نیز می‌گفتم. جناب ثریا, پدر شما نیز در دورانTİP  ریاست استان را بر عهده گرفته. مبارزه‌ی بزرگی در آنجا در جریان بود. بایستی یک روشنفکری علوی در آنجا به‌راه بیفتد... لازم است شما از طریق سینما نیز این را تشریح کنید.

سری: جناب رهبرم, در دوره‌ی پیش روی‌مان به سینما برمی‌گردم. بایستی تمامی این‌ها را انجام داد. در این حوزه خلایی بزرگ وجود دارد.

رهبری: خیر, خیر. برای شما سینما بایستی در درجه‌ی دوم باشد؛ شما به سیاست بپردازید. این مهم در موضوع سینما نیز برای‌تان ایجاد مانع می‌کند. من در زندان اولوجانلار با یلماز گونای دیدار کردم. آن‌وقت از ابراهیم تاتلیسس عصبانی بود. می‌گفت که این‌ها ارزش‌های ما را بی‌بها می‌کنند. دارای پروژه‌های بزرگی بود. یلماز یک کورد تمام بود, اما نتوانست سینمای آناتولی را نمایندگی کند. شما نیز بایستی کار سینمایی انجام دهید, اما به شرط اینکه دست از سیاست برندارید. مثلا بایستی به تشریح [واقعیت] زن کورد بپردازید. شما در وضعیتی هستید که می‌توانید این کار را انجام دهید. در خصوص مساله‌ی زن مرا درک کرده‌اید. بایستی انسان‌های مستعد را در اطرافت جمع کنی. آن را به حالت نهادی موسساتی درآورید. می‌تواند یک شرکت باشد. [خطاب به دمیرتاش] شما نیز بایستی حمایت کنید؛ سیاست, روزنامه‌نگاری, فعالیت‌های فرهنگی و سینمایی را توام با هم انجام دهید. به فردی تبدیل خواهید شد که از چند جنبه قادر به انجام کار می‌باشد.

پروین: مراسم‌های هشت مارس بسیار عالی برگزار شدند. به‌ویژه مراسم‌های بسیار باشکوه و پرجوش و خروشی در سطح منطقه برگزار شدند. پیام صلح زنان به شکلی بسیار مصمم و روشنی ارایه شد.

رهبری: زنان بایستی آزاد شوند. من زنانی را که به بردگی چشم دوخته‌اند اصلا دوست ندارم. زن در خاورمیانه مجبور است که اعتلا یابد. وضعیت شما بسیار دشوار است, چگونه آزاد خواهی شد. در مورد وضعیت زنان بسیار اندوه می‌خورم. بایستی خود را آزاد سازید. تا زمانی که زن در خانه باشد, برده می‌شود. در برخی از مردان, زنانه‌شدن وجود دارد. خلیل آتاچ , خدا چکارش کند, به‌خاطر یک زن به چه روزی افتاد. هزاران نفر از آنها زنی را گرفته و فرار کردند. بوتان, عثمان, همه‌شان مثل هم هستند. اگر دو نفرشان صمیمی و درست می‌بودند, اینگونه نمی‌شد. [خطاب به پروین] زندگی گذشته‌تان معلوم است. فشاری [ناشی از ذهنیت] فئودالی وجود داشت. ولی هم‌اکنون به سیاست می‌پردازید. در عرصه‌ی سیاست خوب هستید. زنان و دختران را آزاد کنید. در حال حاضر, وضعیت زنان خوب است. از وضعیت کنونی زنان راضی هستم. بایستی پیشاهنگ آزادی زنان شد. شکل‌دهی به زنان را بی‌اخلاقی قلمداد می‌کنم. لازم است زن به مرتبه‌ی الهگی برسد. الهه به معنای خودآفرینی است. زن آزاد همچون خورشیدی طلوع می‌کند. واژه‌های ژن (زن) و ژیان (زندگی) بسیار معنادار هستند. بایستی زنان نیرومند, آزاد و تصمیم‌گیرنده باشند. زنان خیلی وابسته‌ی من هستند. اما تا این اندازه وابسته نباشید. نمی‌شود که زنی صددرصد به من وابسته باشد. زن, موجودی ارزشمند است. واژه‌های زن و زندگی به همین خاطر باارزش‌اند. هر آنچه را که بیان می‌دارم همچون یک تابو درک نکنید. بایستی زنانی را پرورش دهید که قدرت خودتصمیم‌گیری را دارا باشند. بایستی ساختمان و خانه‌های زندگی آزاد زنان وجود داشته باشند؛ مکان‌هایی باشند که بتوانید زندگی را در آن برقرار سازید. لازم است حقوقی دریافت کنید. جستجوی زن آزاد را در بنیان فعالیت‌های‌تان قرار دهید. تکرار می‌کنم, زندگی بدون زن محال است. امیدوار باشید و کوشش به خرج دهید. معتقدانه عمل کنید. فعالیتی که بر پایه‌ی زن باشد حایز اهمیت است. شما در خاورمیانه برای زنان پیشاهنگی می‌کنید. تنها بدین شکل می‌توانید نمایندگی کنید. به "نازان" سلام برسانید. نوشته‌هایش را پسندیدم. انقلاب زن را به خوبی درک کرده است.

دمیرتاش: رهبرم, رفقا برای فعالیت‌ها و دیدارهایی که BDP با شما انجام می‌دهد ارزش قایل می‌شوند. اما به‌طور مصرانه‌یی از لزوم وجود ارتباطی مستقیم جهت قانع‌کردن گریلا بحث می‌کنند. اما نمی‌گویند که این امر با چه روشی می‌تواند انجام بگیرد, تنها از لزوم حتمی آن بحث می‌کنند.

رهبری: این مهم را درک می‌کنم,‌ ولی برای مرحله‌ی اول دشوار به‌نظر می‌رسد. در مرحله‌ی دوم من نیز درخواستش را خواهم کرد. نه تنها با قندیل بلکه بایستی با روزنامه‌نگاران و سایر اقشار نیز ارتباط داشته باشم.

دمیرتاش: به‌خاطر اینکه این امر به‌طور روشنی درک شود پرسشی دارم. زمانی‌که شما از ارتباط بحث می‌کنید آیا منظورتان این است که این اشخاص به جزیره خواهند آمد و یا قصدتان مکانیسمی دیگر است؟

رهبری: از لزوم آزادشدن اوجالان و یا بحث عفو و غیره بحث می‌کنند. اولا من جرمی را مرتکب نشده‌ام که مورد بخشش قرار گیرد. دوما, اگر به من بگویند که در این هفته و یا این ماه از زندان خارج شوید, من ماندن در اینجا را ترجیح می‌کنم. زیرا تا زمانی‌که شرایط آن مهیا نشود, بیرون‌آمدنم نیز میسر نیست. من فردی هستم که پرونده‌ی سیاسی دارم و از این‌روست که در اینجا هستم. اگر بیرون بیایم نیز این امر با تحولات سیاسی ممکن خواهد بود. اما در این تابستان ایجاد یک سری تغییرات مکانی در جزیره می‌تواند انجام شود. می‌توانم به مکانی وسیع‌تر انتقال یابم. می‌تواند جای وسیع‌تری باشد که در آن قادر به انجام جلسه با مهمانانم باشم. شاید هم ساختن آن شروع شده و من خبر ندارم. آن‌وقت شاید رفقای قندیل نیز در این تابستان بتوانند به اینجا رفت‌وآمد داشته باشند. حتی در آخر, مواردی همچون خلع سلاح, با یک کنگره میسر می‌شود. ممکن است که نیاز به مشارکت شخص خودم در کنگره وجود داشته باشد. اما هم‌اکنون این‌گونه موارد را فرض نمی‌کنم.

در اینجا شاید برای سکرتری نیاز به چند دست‌یار وجود داشته باشد. ممکن است که به سخنرانی مطبوعاتی, مشاوران و غیره نیز نیاز باشد. [و] شاید افرادی همانند مشاوران حقوقی. این کار تنها با وکلا و یا نمایندگان نمی‌تواند پیش برود. برای تامین شرایط سلامتی, به دکترها و جهت مواردی چون تحلیل و غیره نیز به تجهیزات بهداشتی نیاز وجود دارد. من این موارد را به هیئت گفتم. شما نیز به این‌ها رسیدگی کنید.

من بیانیه‌یی را بنا به اینکه در نوروز خوانده می‌شود آماده می‌کنم. بیانیه‌یی خواهد شد که بیشتر تئوریک است. هیئت بعدا این برگه را به شما خواهد داد. فکر می‌کنم که خوب آماده کرده‌ام. شاید حدود پنج صفحه‌یی باشد. بایستی این را به کوردی نیز ترجمه کنید. این را دو نفر بخوانند؟ چه کسانی می‌توانند باشند؟

دمیرتاش: فکر کردیم که آیا ممکن است یک مادر صلح آن را بخواند. و یا آبجی مظلوم دوغان, او نیز می‌تواند باشد.

رهبری: البته که آنها نیز می‌توانند باشند. اما چنین کنیم که متن ترکی را جناب سری ثریا بخوانند, چون خطابتش خوب است باشد؟ [خنده‌کنان خطاب به سری] می‌توانی یک ویرایش تکنیکی آن را انجام دهی, حتی می‌خواهم که شما این کار را انجام دهید. از هم‌اکنون قبول دارم. باشد؟

سری: از اینکه برای کسب شایستگی در قبال اعتمادتان تلاش خواهم کرد شکی نداشته باشید.

رهبری: چه کسی متن کوردی آن را می‌تواند بخواند؟

دمیرتاش: کوردی جناب احمد خوب است, می‌تواند بخواند.

رهبری: بله, شاید کوردی‌شان خوب باشد و البته که خواندن کار مجزایی است. کوردی پروین خانم چطور است, آیا می‌توانید بخوانید؟

پروین: بله رهبرم, می‌توانم بخوانم.

رهبری: بسیار خب, به هر حال این کارها را بدین‌گونه مشخص کردیم. صدا و خطابت پروین خانم خوب است.

برای قندیل نیز نامه‌یی خواهم نوشت, هیئت این را نیز به شما داده و شما نیز به آنجا ببرید, جوابش را نیز به من برسانید.

دمیرتاش: علاوه بر این در ابتدا یک متن مطابقتی نوشتاری را پیشنهاد می‌کنیم, این نیز می‌تواند جهت اطمینان باشد.

رهبری: تنها اگر قانونی که در مورد آن صحبت کردیم به تصویب برسد کافی است, به متن مطابقت نیازی نمی‌ماند. در این مرحله, کسی حاضر نیست که زیر چنین برگه‌یی را امضا کند. در واقع ما الان مقدمات مذاکره را مهیا کردیم. اساسا رسمی‌شدن مذاکره پس از وضع قانون میسر خواهد شد.

در این میان سلامم را به خانواده‌های روبوسکی برسانید. البته وضعیت آنها اسفناک است. اما اگر بتوانید این را نیز انجام دهید خوب می‌شود. مادامی که ما از برقراری یک صلح سخن می‌رانیم, همچون یک نشانه‌ی نخستین صلح می‌توانید خانواده‌های روبوسکی را با AKP گرد هم آورده و سازشی را برقرار کنید. تا جایی که فهمیدم, مساله‌ی روبوسکی AKP را بسیار در تنگنا قرار می‌دهد. یادواره‌ی این واقعه همراه با [روشن‌کردن] سایر وقایع فاعل مجهول و رویدادهای پلید صحیح‌تر می‌باشد. به فراموشی‌سپردن دیگر حوادث و صرفا به‌پیش‌کشیدن این واقعه, ممکن است صحیح نباشد. در واقع کمیسیون‌هایی که مورد بحث قرار دادیم نیز مدام این‌گونه وقایع تاریک گذشته را بررسی خواهند کرد. صدها و هزاران رویداد مشابه این وجود دارد. شاید نیاز باشد که همه‌ی وقایع این‌چنینی در طول تاریخ جمهوری را نیز بر این‌ها افزود. جنایت‌های اعمال‌شده در مورد ساواش بولدان و محمد سینجار حایز اهمیت هستند. ما از [جنایت] مصطفی صبحی و یارانش تا به امروز حساب خواهیم پرسید؛ نیمی از تاریخ [جمهوری] می‌باشد حایز اهمیت است. برخی می‌پرسند که "تکلیف جنایت‌هایی که PKK انجام داده چه خواهد شد". بله, ما از این نیز نمی‌گریزیم. البته که این‌ها نیز باید بررسی شوند. موارد زیادی هستند که شمدین, هوگر و... انجام داده‌اند. [خطاب به سری] می‌توان در روز سی‌ام مارس در قزل‌دره و آنکارا مراسم یادواره را برگزار نمود. می‌توانی بیانیه‌یی را به نام من بنویسی. می‌توانی در آن بگویی که این تلاش‌های برقراری صلح آناتولی را جهت گرامی‌داشت یاد شما انجام می‌دهیم.

حال مجددا به بحث در مورد متن مرحله‌ی دوم بپردازیم. این مرحله در عین حال مقطع سیاسی‌کردن مبارزه می‌باشد. خواهند گفت "گریلا عقب‌نشینی کرد, ترور پایان یافت, صلح کردیم." خیر, این مساله چنین نیست. نمونه‌ی گواتمالا وجود دارد؛ پس از آتش‌بس به خاطر اینکه مبارزه را سیاسی نکردند, وقایع تراژیکی رخ دادند, حلی به تمام معنا صورت نگرفت. در واقع نمونه‌یIRA  نیز تا حدودی این‌گونه است. ما تنها به مبارزه‌ی مسلحانه پایان نمی‌دهیم. قانون اساسی, قانون و... نیز جای خود را دارند. ولی در اصل, ما مبارزه‌ی سیاسی‌ـ دموکراتیک و برساخت آن را انجام می‌دهیم. کمی بعد به این چهار مورد مهم خواهم پرداخت. این موارد جهت برساخت سیاسی‌شدن بسیار مهم‌اند.

ببینید, تجزیه‌ی میثاق ملی پس از سال 1925 در واقع تجزیه‌ی کورد است. در اصل, این فلاکت مربوط به کوردها می‌شود. موصل, کرکوک, شمال حلب و غیره؛ اینجاها تماما مناطق متعلق به کوردهاست. در واقع, در آن مقطع نمایندگان کوردی که در پارلمان بودند صرف برای این گفته که "شما حق ندارید جغرافیای کوردها را اینگونه بلاتکلیف رها کنید" قیامت به‌پا می‌کنند. بایستی این‌ها بخوبی درک شوند.

هنگامی که ما از کنفدراسیون خاورمیانه بحث به میان می‌آوریم در واقع, مقصودمان احیای مجدد این مهم می‌باشد. در جریان پیام‌های موجود در اظهارات داوداوغلو در دیاربکر هستم, مثبت بودند. نکاتی نظیر موارد مد نظر ما را بر زبان می‌آورد. البته که واقعیت را می‌بینند. می‌دانید, اتحادیه‌ی اروپا با اتحاد زغال و فولاد آغاز کرد و سپس به این روزها رسید. در جغرافیای ما نیز آب دارای چنین ماهیتی است. در واقع آب‌های دجله و فرات درست همانند شاخصه‌ی یکی‌شدنی است که اتحاد زغال و فولاد راه را بر آن گشوده. ما نمی‌خواهیم که با کسی دشمن باشیم. این اتحاد, ترکیه, عراق, سوریه و لبنان را دربرمی‌گیرد. آوردن من به اینجا تا حدودی در نتیجه‌ی این بود. من برای به تسلیم‌درآوردن کوردها به اینجا آورده شدم. پس از مدتی جهت تسلیمیت اسلامگرایان ترک, فتح‌الله گولن را به پنسیلوانیا کشاندند. در نهایت, دو اپراسیون جداگانه اما حول همان هدف می‌باشد. آیا قابل درک است؟

دمیرتاش: مطالبی را که در دیدار پیشین بیان کردید به اشتباه درک شد. مثل دشمنی با جماعت و مخالفت با آن مورد تفسیر قرار گرفت. پیش از آمدن, سری ثریا با برخی از نمایندگان‌شان دیدار کرد. آنها نیز گفته‌اند که این را به‌خوبی درک نکرده و نگران هستند.

سری: بله, با اکرم دومانلی دیدار کردم. گفت که علت این را درک نکرده و زمانی که این مساله با اظهارات تند باهوز اردال خطاب به جماعت یکی می‌شوند نگران شده‌اند. همچنین نظر بر این داشتند که PKK با AKP توافق کرده و قصد دارند به آنها حمله کنند.

رهبری: باهوز اردال اظهاراتی داشته‌اند؟ بایستی دقت کند. در واقع, همه بایستی در این برهه, به زبان و خطاب مورد استفاده در قبال یکدیگر توجه کنند. در مورد مطلب مربوطه به جماعت باید بگویم که همانند چیزهایی که او گفته نیست. سلامم را به فتح‌الله گولن برسانند. ما حتی سازش دموکراتیک در خاورمیانه را به او پیشنهاد کردیم, این‌طور نیست؟ دشمنی‌کردن با ما و چنین کارهایی قابل قبول نیست. به او بگویید کسی که به بهترین نحو او را درک کند باز هم من هستم, زیرا وضعیت مشابهی داریم. حتی خودش گفته بود که "در امر صلح, خیر وجود دارد." من هم موافقم. او نیز از صلح پشتیبانی می‌کند. ما می‌توانیم سازشی دموکراتیک را در خاورمیانه برقرار نماییم. در مورد مرحله‌ی دوم بحث کرده بودیم. این مرحله به تمامی مرتبط با شماست. قانون اساسی, قوانین و...

 دمیرتاش: پیشنهاد می‌کنیم که پیش از قانون اساسی, اگر ممکن باشد در برخی از قوانین اصلاحات دموکراتیک ایجاد شوند. در برخی از قوانین همانند سد انتخاباتی, قانون احزاب, آزادی بیان, قانون مبارزه با ترور, قانون کیفری و قانون تظاهرات نیاز به اصلاحات گسترده وجود دارد. اگر این‌ها انجام شوند, تدوین قانون اساسی نیز آسان می‌شود. در این مورد, می‌توان درخواست‌های بسیار خود را در پارلمان مطرح کرد. CHP نیز تا حدودی می‌تواند از این مهم پشتیبانی کند. این امر, سیاست دموکراتیک را نیز تقویت می‌نماید.

رهبری: یعنی منظورتان این است که اگر این‌ها پیش از قانون اساسی انجام گیرند بهتر می‌شود.

دمیرتاش: بله, این امر مهم است.

رهبری: البته که شما بهتر می‌دانید, حوزه‌ی تخصصی شماست, شما در این مورد تصمیم بگیرید. قوانینی که نام بردید مهم‌اند. اگر تغییر صورت گیرد, بسیار عالی می‌شود. پس از جنگ, قوانین مبارزه با ترور و امثال آن دیگر بایستی یا از میان برداشته شوند و یا به حداقل رساند. شما بر روی این موارد مشورت کرده و تصمیم بگیرید.

البته باز رفقا در نامه‌شان مشخص کرده‌اند که "عنوان خلق کورد و ترک در قانون اساسی جای بگیرد." یک بار دیگر این را توضیح می‌دهم. عضویت دولت با عضویت ملت متفاوت است. شهروندی, عضویت دولت است که در آنجا اتنیسیته مطرح نیست. عضویت ملت مربوط به اتنیسیته می‌باشد. در آنجا نیز مستقیما نوشتن هویت اتنیکی, مباحث دیگری را با خود به همراه خواهد آورد که این نوشته شد و این نوشته نشد. پیشنهاد KCK صحیح است ولی ناقص است. من موجودیت فرهنگی عثمانی را همچون میراث مبنا قرار می‌دهم. این نیز بدین شکل ممکن است: " ما در چارچوب تمامیت ترکیه, ملت‌هایی را که از تاریخ به میراث مانده‌اند به‌عنوان غنا می‌پذیریم." به علاوه بایستی فرهنگ‌های بومی و اجتماعی (منظورم عقاید آن, علوی‌بودن و امثال آن) از حقوقی همانند آزادی بیان, سازماندهی و حق مشاوره برخوردار شوند. ما می‌توانیم به جامعه‌یی که این عناصر را در خود بگیرد, ملت ترکیه بگوییم.

دمیرتاش: در متن ضمیمه می‌توانید پیشنهاداتی مشابه پاسخی را که برای شما نوشتیم در پیشنهادات‌مان بیابید.

رهبری: بسیار خب, نگاهی خواهم انداخت.

سومین پیشنهادمان در مورد قانون اساسی, مبنی بر به‌رسمیت‌شناختن حق همه‌پرسی برای نواحی و فرهنگ‌ها حول موضوعات مرتبط با آنها می‌باشد. در واقع, این نوعی خودگردانی است. امروزه در بسیاری از کشورها مناطق بدین شکل, با انجام همه‌پرسی, آینده‌ی خود را تعیین می‌کنند. بایستی این موارد در قانون اساسی وجود داشته باشند. همراه با این بایستی در مدیریت‌های بومی نیز اصلاحات انجام گیرد؛ مجالس بومی در موضوعاتی چون اقتصاد, امنیت بومی, آموزش, فرهنگ, بهداشت و امثال آن صاحب‌نظر باشد. همین مساله‌ی آموزش به زبان مادری نیز بدین شکل حل می‌شود. اگر شما مقوله‌ی آموزش به زبان مادری را در صدر مطالب قرار دهید, آن‌وقت با بن‌بست روبه‌رو می‌مانید. این در حالی است که اگر آموزش به زبان مادری در اختیار مدیریت بومی قرار گیرد, در واقع, تو آن‌وقت می‌توانی آن را حل کنی. ما دست از زبان ترکی برنداریم اما هرگز دست از زبان مادری‌مان نیز برنخواهیم داشت. این موضوعات نیز این‌چنین درک شوند.

حال اگر صلح را با من انجام خواهند داد, این امر با یک قانون آغاز می‌شود. آزادی من نیز تنها می‌تواند بدین‌گونه گام به گام تحقق یابد. این قانون را تصویب کنند که مرحله پیش برود. [خنده‌کنان] در این تابستان به شما نشان خواهم داد که سیاست دموکراتیک چگونه انجام می‌شود. تمام این مباحثی را که بیان کردم ابعاد حقوقی هستند. اینک بعد سیاسی آن را شرح خواهم داد. در این میان, چهار کنفرانس را پیشنهاد می‌کنم. این کنفرانس‌ها بایستی در کوتاه‌ترین مدت گرد آمده و تا مرحله‌ی عادی‌شدن فعالیت نمایند.

1ـ برگزاری کنفرانس کورد در قلمرو شمال کورستان به پیشاهنگی DTK. می‌توان همه‌ی سازمان‌های کوردی را به این کنفرانس دعوت نمود؛ AKP وCHP , بورکای, سزگین, غالب و همه را دعوت نمود. اگر بخواهند شرکت کنند که می‌آیند. این کنفرانس بایستی از مساله‌ی بازگشت مخموری‌ها گرفته تا موضوع گریلا, راجب به تمام موارد مرتبط با آن تصمیماتی اتخاذ کند. صرفا تصمیم من, برای صلح کافی نیست. بایستی مرحله‌ی برساخت سیاسی این امر تحقق یابد. می‌خواهند که 300 نفر باشد, 152نفر و یا صد و چند نفر که باشد نیز مهم نیست. اما کنفرانس می‌تواند به مرکزیت دیاربکر باشد. این امر مهم‌ترین ابزار سیاسی مرحله‌ی عادی‌شدن است؛ در واقع, کنفرانس رهیافت سیاسی مساله‌ی کورد می‌باشد.

2ـ بایستی عین همین کنفرانس در غرب [ترکیه] به پیشاهنگی HDK برگزار شود. در اینجا نیز مباحث مرتبط با کل ترکیه پیگیری شوند. پیشنهادات برای قانون اساسی جدید مدام باید از سوی این کنفرانس ارایه گردد. ستون چپ دموکراسی را بدین صورت می‌توان برساخت. همان ارزیابی‌هایی که برای کنفرانس دیاربکر انجام داده‌ام, برای این کنفرانس نیز صدق می‌کند. هر دو کنفرانس باید توام با مشورت و همکاری باشند.

3ـ همان فعالیت باید در اروپا نیز انجام گیرد. عنوانش را آنها خودشان مشخص کنند؛ انجمن, فدراسیون‌ها و... تنگ به‌نظر می‌رسد. "تسلیم توره" در این مورد سرزنشی بجا داشت. خود او نیز می‌تواند در این فعالیت‌ها شرکت کند. شاخه‌ی اروپای HDK نیز همین‌طور. نه فقط کورد و ترک بلکه همه می‌توانند مشارکت داشته باشند. می‌توانند انرژی پتانسیل موجود در اروپا را رو کنند. "متین آی‌چیچک" رفیق قدیمی‌ام است, سلام برسانید, می‌تواند همکار باشد. این مهم را به اطلاع زبیر و آنها برسانید. احتمال دارد که جواب نامه اندکی به تاخیر بیفتد, اما آنها می‌توانند شروع به تدارکات کنند.

4ـ آخرین آن نیز کنفرانس ملی کورد در جنوب کوردستان می‌باشد. در واقع, این نیز همان کنفرانسی است که همیشه از آن بحث می‌کنیم. محل برگزاری کنفرانس می‌تواند در هولیر باشد. عرب‌ها و ترکمن‌ها نیز می‌توانند شرکت کنند. کنفرانس باید این را مشخص کند که همکاری و روابط کوردها بدون دست‌زدن به مرزها چگونه خواهد شد. اولین گام, می‌تواند کنفدراسیون خاورمیانه باشد. آقای احمد و امثال او می‌توانند در این فعالیت نیز شرکت داشته باشند. در رابطه با سومین مرحله نیز باید گفت به سرعت [عمل] AKP بستگی دارد که دومین مرحله تا چه حد طول خواهد کشید. شاید مدت هزار سال است که برای نخستین بار در این خاک‌ها در بر روی دموکراتیک‌شدن گشوده می‌شود. به چپ ترک بگویید که این‌گونه مارژینال نیندیشند.

دمیرتاش: تمام رؤسای مشترک, وکلا و مدیران حزب سلام داشتند, به‌علاوه‌ی صباحت تونجل که در آخرین لحظه که می‌آمدیم او را دیدیم.

رهبری: ایفای کاری صباحت خوب است. سلام برسانید. آیا در آینده می‌تواند به مقام ریاست حزب نایل شود؟ ارطغرل و سری نیز می‌توانند باشند. البته من فقط پیشنهاد می‌کنم, در مورد این مسایل شما بایستی تصمیم بگیرید.

سری: صباحت و ارطغرل در این موضوع از من بهترند.

دمیرتاش: مشارکت مستقیم ما به عنوان رؤسای مشترک در برخی از دیدارهایی که در اینجا با هیئت انجام می‌دهید ممکن است فواید عملی دربر داشته باشد. همچنین ما در مورد اسامی که به جزیره خواهند آمد, هیچ‌گاه به مشکل تبدیل نکرده‌ایم. ولی به‌نظر ما آمدن رؤسای مشترک از لحاظ نمایندگی نهادها حایز اهمیت است. در واقع, شما نیز در ابتدا این‌گونه مقرر کرده بودید.

رهبری: اگر قانون و غیره وضع گردند و مرحله پیش برود, رؤسای مشترک نیز خواهند آمد. حتما وکلای دیگر را نیز می‌بینیم, حتی پیرو اجازه هم نخواهد بود. ممکن است که مشارکت مستقیم شما را در دیدارهایی که با هیئت انجام می‌دهم نپذیرند. اما شما علاوه بر این نیز بایستی حتما ارتباطی منظم با هیئت داشته باشید. [خطاب به مسوول] آیا این‌طور نیست؟ لازم است که شما نیز برای این ارتباط آماده باشید.

مسوول: اگر من بیان می‌کردم تنها می‌توانستم چنین جمله‌یی زیبا بسازم. صحیح است قربان.

رهبری: علاوه بر این آقای هاکان فردی روشنفکر است. گاها می‌توانید با وی دیدار کنید. اظهار نظر می‌کنند اما تحمیل نمی‌کنند. در MİT اصلاحاتی صورت گرفته و دیگر تغییر کرده است.

پروین: رفیق‌مان آیسل توغلوک نیز عرض سلام داشتند. رفقا؛ زبیر, رمزی, سکینه قره‌قوچان , مزگین آمد و مظفر آیت از اروپا برای شما سلام داشتند. هدیه‌های‌شان را نیز برای شما آورده‌ایم.

رهبری: زحمت کشیدند, از جانب من تشکر کرده و سلام برسانید. آیا سکینه قره‌قوچان پیر شده؟ حتما او نیز شبیه آن یکی سکینه است. البته که فعالیت می‌کنند. سلام برسانید. بایستی مظفر مواظب خودش باشد. آنچه که بر او تحمیل می‌شود, اقدامی است برای به تسلیمیت درآوردن او. حتی ممکن است اقدامی را که علیه سکینه انجام دادند در برابر او نیز انجام دهند. در واقع, آدم‌کشتن در قندیل دشوار است ولی در اروپا آسان. همه‌شان مواظب باشند. [خطاب به دمیرتاش| چرا در دیدار قندیل سایر رفقا نبودند؟ مشکلی که ندارند, آیا اینطور نیست؟ وضعیت سلامتی جمیل, علی حیدر و رضا و آنها چطور است؟ آیا اگر به آنها وظیفه بدهم می‌پذیرند؟ دو رفیق قدیمی به نام بسه بودند: بسه ارزینجان و دیگر بسه. مشغول چه کاری هستند؟

دمیرتاش: ما می‌دانیم که هیچ مشکلی وجود ندارد. می‌گویند که در داخل یک تمامیت به‌تمام معنا هستند. به‌گمانم سلامتی‌شان نیز مناسب است.

رهبری: بسیار خب, شاید آن‌وقت بنویسم. در آخر برای همه عرض سلام و احترام دارم.