ما فراروی چپ سرکوب‌گشته را می‌گشاییم

در 900 سال اخیر به رغم تمایزات مذهبی‌مان با هم زندگی می‌کنیم. مدرنیته‌ی کاپیتالیست در مراحل اخیر...

 یادداشت‌های دیدار هیئت امرالی با رهبر آپو (4)

 

رهبری: خوش آمدید, چطور هستید؟

هیئت: متشکریم. شما چطور هستید؟

رهبری: مثل همیشه هستم, مشکلی جدی وجود ندارد. سعی خواهم کرد که همین‌طور ادامه دهم, تا آخرین نفسم نیز این‌گونه خواهم بود.

دمیرتاش: قبل از هر چیز همه عرض سلام داشتند. فردا روز تولدتان است, همه‌مان روز تولدتان را تبریک می‌گوییم.

رهبری: هان بله, در واقع بسیار مهم نیست, البته که درک می‌کنم چرا خلق جشن می‌گیرد.

دمیرتاش: در حال حاضر ده‌ها هزار نفر به سوی آمارا در حرکت هستند. جشن گرفته خواهد شد, همه‌ی آنها نیز برای شما عرض سلام و محبت داشتند.

رهبری: بسیار خب, البته که درک می‌کنم. پس با این موضوع شروع کنیم. شما نیز این حرف‌ها را به پیامی کوتاه تبدیل کرده و فردا در آنجا بدهید که بخوانند.

برای همه عرض سلام و محبت دارم. از دید من فراتر از اینکه یک روز تولد باشد, یک خلق می‌خواهد که این روز را به عنوان روز ظهور مجدد خود معنا ببخشد. من هم چنین برخوردی داشته و عرض سلام دارم. امروز دیگر بیش از هر زمانی امکان صلحی شرافتمندانه فراهم شده است. من برای این مرحله بیشتر از آنچه را که بر عهده‌ام بود انجام داده و می‌دهم. اما از این پس دیگر کار و وظیفه‌ی خلق است. جوانان و زنان ضمن سازمان‌یابی از لحاظ تئوری, عملی و ایدئولوژی, با گفتار و کردارشان در موضوع آفریدن حیاتی آزاد بایستی فعالیت بسیار بیشتری داشته باشند. ما می‌خواهیم که بیهوده یک قطره خون نریزد. کسی نباید دیگری را بی‌جهت برنجاند. سوای این, کسی بیهوده در فکر فریب و گول‌زدن دیگری نباشد. بنابراین یک بار دیگر به هر کسی سلام می‌فرستم. در این چارچوب بنویسید.

پروین: همه‌ی زنان سلام ویژه داشتند. در ضمن روز تولدتان را تبریک می‌گویند.

رهبری: سلامت باشند. ورود زنان به زندگی واقعی با این روز مرتبط است. در تکاپوی آفریدن حیاتی آزاد برای زنان هستم. در دنیا کسی نیست که به اندازه‌ی من به مساله‌ی زن مشغول شده باشد. زنان نیز بایستی در این مرحله مشارکتی عاشقانه داشته باشند.

دمیرتاش: رهبرم گزارشات مختصری خواهیم داشت.

رهبری: بسیار خب, ابتدا به شما گوش می‌دهم.

دمیرتاش: از آخرین دیداری که با شما انجام دادیم به این سو, در تاریخ‌های مختلفی, چهار بار با ریاست دادگستری, با آقای هاکان, جناب بشیر آتالای و یالچین آکدوغان دیدار انجام دادیم. در این دیدارها بیشتر در راستای رهنمودی که شما مشخص ساختید, تصمیماتی که مجلس بایستی اتخاذ کند, قوانینی که مستلزم وضع‌کردن هستند و مساله‌ی تشکیل هیئت خردمندان را گفتگو کردیم.

رهبری: امروز در رابطه با آن موضوعات چیزهایی را بیان خواهم کرد.

دمیرتاش: بسیار خب رهبرم. به‌گمانم به گفتگوها نگاه کرده‌اید. هنگامی که محافل حکومتی برخی از چارچوب‌های خارج از موافقت کسب‌شده را مطرح کردند, ما مصرانه عمل نمودیم. آنها نیز گفتند که همیشه بر روی یک فرمول حل کار می‌کنند. اما گفتگوها به جایی رسید که برخوردهای حکومت شبهه برانگیخت. علاوه بر این خواستند نامه‌ی مورخه‌ی 21 مارس شما را پس از نه روز به ما بدهند. اما هم به‌علت به‌تاخیرافتادن آن و هم از اینکه گفتگوها وارد مسیر تازه‌یی می‌شد, نتوانستیم نامه را دریافت کنیم. گفتیم تا زمانی که با شما دیدار نکنیم این نامه را دریافت نکرده و به دست گیرنده‌های مربوطه نخواهیم رساند.

رهبری: صحیح است, البته که حق با شماست نگران شوید. آمدن‌تان خوب شد. وقتی که دیر دادند شما نیز درخواست دیدار کردید. در واقع به‌خاطر این موضوع در اینجا هستید. باز دیروز هیئت آمد و دوباره در مورد این موضوعات بحث نمودیم. برخی موارد را نوشتم و بقیه را به عنوان ضمیمه خواهم نوشت. راجب به این‌ها بحث خواهیم کرد. گزارش دیگری وجود دارد؟

دمیرتاش: KCK بیانیه‌هایی را منتشر کرد. رفیق قره‌یلان و جمیل بایک در مورد مرحله ارزیابی‌هایی را انجام دادند. بیان کردند که جهت بجای‌آوردن لزومات فراخوان شما در حال انجام تدارکاتی هستند,‌ ولی منتظر حکومت و مجلس هستند تا آنچه را که برعهده‌ی آنهاست انجام دهند. زیرا در غیر این صورت گریلا حتی یک گام هم برنخواهد داشت. پیش از آمدن خبر فرستادیم که آیا گزارشی دارند. آنها هم عرض سلام داشتند و گفتند که گزارش‌شان در چارچوب بیانیه‌یی است که منتشر کرده‌اند.

رهبری: بسیار خب, بحث خواهیم نمود.

دمیرتاش: آقای سری پیام‌های ما در رابطه با جماعت را حضوری رساند. مدتی است که آنها نیز برای رفتن به آمریکا دعوت می‌کنند. از شما برای دیدار با فتح‌الله گولن دعوت به‌عمل می‌آورند.

رهبری: چه کسی؟ آیا آنها دعوت می‌کنند؟

دمیرتاش: بله, در ماه می مراسمی دارند. می‌گویند که اگر در آمریکا پس از اتمام مراسم دیداری نیز انجام گیرد, خوب می‌شود.

رهبری: البته که می‌توان انجام داد. آیا شما و یا آقای سری و آنها نمی‌توانید بروید؟

دمیرتاش: ما درها را نبسته‌ایم, ولی گفتیم که بررسی خواهیم کرد. با سایر رفقا نیز گفتگو می‌کنیم. آقای سری نمی‌تواند سوار هواپیما شود, به همین دلیل نمی‌تواند برود. اما به ارزیابی این وضعیت خواهیم پرداخت.

رهبری: بسیار خب, دیگر تصمیم با شماست.

دمیرتاش: وکلای شما نیز عرض سلام داشتند؛ هم آنهایی که در زندان هستند و هم چند نفر از رفقا که هم اکنون در دفتر مشغول کارند. البته وکلا نیز محقانه در انتظار فراهم‌شدن امکان دیدار هستند. تحقق این امر, جهت مشکلات حقوقی شما لازم خواهد شد. به‌علاوه بایستی به وضعیت آنهایی که در زندان هستند نیز رسیدگی شود.

رهبری: شما نیز سلامم را به وکلای در دفتر و زندان برسانید. البته که صحیح است, از این پس بایستی امکان آمدن وکلایم وجود داشته باشد. نه تنها آنها بلکه پس از شروع عقب‌نشینی, دیگر لازم است که اقشار مختلف اعم از؛ روزنامه‌نگاران, روشنفکران و برخی از رفقای دیگر نیز به اینجا بیایند.

دمیرتاش: در 30 مارس مراسم یادبود قزل‌دره برگزار شد. یکی از پیام‌های‌تان در اینجا خوانده شد.

رهبری: لازم بود آقای سری بنویسد.

سری: نوشتم جناب رهبرم. پیام شما در آنکارا و استانبول برای حضاری که می‌توان وسیع برشمرد خوانده شد. امسال نتوانستیم مراسم را در قزل‌دره برگزار کنیم.

رهبری: چرا انجام ندادید, مهم بود. آیا به‌علت نگرانی از بروز اخلالگری بود؟

سری: HDK و HDP تصمیم مشترک گرفتند. به‌علت اینکه اپراسیون‌های علیه DHKP’C ادامه داشتند, به این فکر کردیم که در صورت سرزدن آشوبی احتمالی از سوی آنها به مرحله و پیام شما نیز ضرر برسد. در مراسم آنکارا م.کمال کاچاراوغلو و اوکتای اتیمان نیز شرکت کردند. همه ایستاده برای پیام شما کف زدند. پیام شما در گردهمایی جوانان میهن‌دوست در استانبول از سوی رفیق‌مان صباحت خوانده شد.

رهبری: بسیار خب. این مهم است.

سری: آیا نامه‌ی قزل‌دره را پسندیدید؟ آیا حاوی مطالبی بود که می‌خواستید؟

رهبری: هنوز نخوانده‌ام. روزنامه‌ها روزانه به اینجا نمی‌آیند. مال چند روز را یک‌باره می‌آورند. روزنامه‌ی هفت هشت روز به یک‌باره می‌دهند. مطمئنم که زیبا و جذاب شده است.

دمیرتاش: برخوردهای جناب نخست‌وزیر در مورد هیئت خردمندان تنگ‌نظرانه بود. آن را همچون یک هیئت قانع‌کننده در نظر می‌گیرد. ما اسامی پیشنهادی‌مان را ارایه کردیم. لازم بود که در اینجا با شما گفتگو کنند.

رهبری: بله, به گمانم 49 نفر خواهند شد. ولی نباید مثل آنچه که می‌گویند محدود باشد. خردمندان باید در برابر بن‌بست‌ها نیز دخالت کرده و تا پایان مرحله ایفای نقش کنند. در واقع, بدین شکل امکان‌پذیر است.

دمیرتاش: به گمانم مشخص کردند که 62 نفر خواهد شد. هنگامی که به راه افتادیم این بیانیه منتشر شد.

مسوول: 63 نفر شد.

رهبری: آیا چنین شد؟ چرا, مگر هفت منطقه و برای هر منطقه هفت نفر نیست؟

مسوول: نخیر, نه نفره شد.

رهبری: وظایف‌شان بسیار مهم است. اینکه پذیرفته شد که هیئت خردمندان دست به‌کار شوند امر مهمی است.

دمیرتاش: تدارکات برای تشکیل یک کمیسیون تحقیق در پارلمان در حال جریان است. پیشنهاد خواهند کرد که تشکیل آن نه با قانون بلکه با لایحه انجام گیرد.

رهبری: شدنی است, در مورد آنها بحث خواهیم کرد.

سری: در این میان می‌خواهم که با اجازه‌ی شما به موردی اشاره کنم. نامه‌یی که برای نوروز نوشته بودید به‌جز شماری اندک, به همه شوک وارد کرد و تاثیری مطلوبی به‌جای گذاشت. گفته‌های شما به‌عنوان رهنمودی کلی پذیرفته شد. به‌نظرم از این پس, وقت نوشتن نامه‌ی دوم است که حاوی پیشنهادات روشن عملی باشد. به‌جز معدود محافلی تنگ‌نظر, فاناتیک و ناسیونالیست و ملی‌گرا کسی مخالفت نکرد.

رهبری: ما در حال تسویه‌حسابی صدساله هستیم. چه چیزهایی که نخواهم گفت. این فاناتیک‌ها چه کسانی هستند؟

سری: این فاناتیک‌ها یک دیدگاه تنگ کمالیست, ملی‌گرا و نژادپرست دارند.

رهبری: چپ چگونه استقبال نمود؟

سری: وضعیت موجود چپ را بایستی به دو بخش تقسیم کرد. همه با تاثیر شوک‌آسایی که به‌وجود آورد به لرزه درآمدند. عده‌یی محتاطانه برخورد کردند. عده‌یی نیز با ذهن آشفته‌شان, گرایشات کمالیستی درون خود را بیرون زدند. اطلاعات ما دسته اول هستند.

رهبری: آنهایی که با احتیاط برخورد می‌کنند چه کسانی هستند؟

سری: اوغوزهان مفتی‌اوغلو, ملیح پک‌دمیر و سایرین. محافل ÖDP, TKP و امثال آن برخورد وخیم‌تری داشتند.

رهبری: ناسوح میتاپ مشغول چه کاری است؟

سری: او رفیق هم‌زندانی‌ام در زندان ماماک بود. نسبت به دیگران از یک خط‌مشی شرافتمندانه‌ و مقاومت‌طلبانه‌تری برخوردار بود. ولی اکنون زندگی در انزوا را در پیش گرفته است.

رهبری: ما این مرحله را جهت فراگشایی چپ نیز به پیش می‌بریم. چپ احیا خواهد شد, ما پیش روی چپ سرکوب‌گشته را می‌گشاییم. لازم است که آنها نیز رسمی شوند. چون بورژوازی از در زور وارد شد ما هم ناگزیر به انتخاب [فعالیت] غیر رسمی شدیم. وگرنه آنچه که عادی است [گزینه‌ی] رسمی است. با فراخوانی‌ای که پارلمان در آینده انجام خواهد داد چپ نیز رسمی خواهد شد. AKP محافظه‌کار است و آنهای دیگر ناسیونالیست ــ ملی‌گرا. در این میان خلأ بزرگی وجود دارد که چپ می‌تواند آن را پر کند. از مصطفی صبحی‌ها بدین سو, حساب اعمالی را که در قبال چپ انجام گرفته خواهیم پرسید. من از آداب چپ برآمده‌ام. ولی سوسیالیسم را به‌طور علمی مورد ارزیابی قرار می‌دهم.

دمیرتاش: پیام‌تان در نوروز تاثیرات فراوانی را برجای گذاشت. حتما گفتگوها را تماشا کرده‌اید. مفسران تنگ‌نظر به‌خصوص تشخیص‌های شما مبنی بر زندگی زیر پرچم اسلامی به‌عنوان یک نمای آینده را به‌شکل دیگری ارزیابی کردند.

رهبری: بله, البته که کسانی هستند از این سوءاستفاده کنند.

سری: شما علویان را به عنوان یک فرهنگ تعریف نمودید, ولی این مهم چندان درک نشد.

رهبری: من اسلام را به مثابه‌ی یک فرهنگ و مذاهب را نیز جزیی از این فرهنگ مورد ارزیابی قرار می‌دهم؛ به‌طور علمی برخورد می‌کنم. فردی نیستم که در اسلام بسر ببرم, اما ضددین‌گرای محض هم نیستم. بلکه آن را به‌عنوان بنیادی‌ترین فرهنگ و سنت خلق‌مان ارزیابی می‌کنم. در 900 سال اخیر به رغم تمایزات مذهبی‌مان با هم زندگی می‌کنیم. مدرنیته‌ی کاپیتالیست در مراحل اخیر دشمنی بسیار وحشتناکی را میان این اقشار ایجاد کرد. حرکت اتحاد و ترقی و پس از آن کادرهای جمهوریت نیز این کار را انجام دادند. البته که علویان را درک می‌کنم. ترسیده‌اند, در صورت لزوم به کوه‌ها پناه برده‌اند. اما دیگر مثل دوران یاووز و یا همانند دوران مراد پاشای چاه‌کن نمی‌شود. اما آنها نیز رفته و به شاه پناه برده‌اند. البته نمی‌توانیم سیاست‌های شیعه‌محور شاه اسماعیل را نیز دموکراتیک بنامیم, زیرا هژمونیک است. پناه‌بردن به شاه در واقع پس‌گراییدن است. بیش از سنی‌ها برای علوی‌ها احترام قایلیم. ولی ممکن نیست که علوی‌گرایی کنیم, کوردگرایی و ترک‌گرایی نیز همین‌طور؛ همه‌شان سرانجام فاشیسم را تغذیه می‌کنند. در غیر این صورت, تبدیل به نژادپرست می‌شویم. پافشاری بر روی این کار راه را بر خرابکاری می‌گشاید. در خاورمیانه اصرارکردن بر ناسیونالیسم سودی به کسی نخواهد رساند, بلکه راه بر خرابکاری می‌گشاید. مثلا ناسیونالیسم تاشناک... ببینید, عاقبت‌شان چه شد.

من اندکی توجه را به واقعیتی تاریخی در اینجا جلب می‌کنم. زمینه‌ی اعمال نسل‌کشی علیه ارمنی‌ها را نیز تا حدودی این ناسیونالیسم تاشناک فراهم ساخت. می‌دانید که این‌ها حتی در تاسیس اتحاد و ترقی نیز جای گرفتند. اساسا حول این موضوعات, کتابی را خواهم نوشت در این مرحله, برای ارمنی‌ها نیز فراگشایی می‌کنیم. آنهایی که می‌خواهند در خاک‌های آناتولی و کوردستان زندگی کنند آزادانه خواهند زیست. اگر یک ارمنی خردمندی می‌بود این‌ها روی نمی‌دادند. بایستی خود, زخم‌های‌شان را ترمیم کنند. محجوبیان را نیز من پیشنهاد کردم. ضد ارمنی نیستم. در خاورمیانه از طریق ناسیونالیسم نه دولت تاسیس می‌شود و نه کار دیگری صورت می‌گیرد. اجازه این کار را نمی‌دهند. این امر برای علویان نیز مصداق دارد. وضعیت علویان دردناک است. متواری شده‌اند, آنها نیز در اطراف چپ تجزیه گشته و به اروپا و از اینجا به آنجا رفته‌اند. ما می‌دانیم که علویت نیز یک فرهنگ بنیادین خلق‌مان است, متوجه این امر هستیم.

مسوول: انگار علویان مخالفت زیادی را نشان ندادند و تنها رییس ناحیه‌ی درسیم اتخاذ موضع کرد.

دمیرتاش: خیر, کناره‌گیری وی هیچ ارتباطی با این امر ندارد. تصمیم داشتیم که در آنجا کنگره برگزار کنیم. یک سری مشکل سازمانی داشتیم. خودش نیز بی‌آنکه منتظر کنگره باشد ترجیح داد که کناره بگیرد. این امر هیچ ارتباطی با بحث علوی ندارد. ولی برخی از نهادها و دفترهای نمایندگی علوی این بحث را پیش کشیدند.

رهبری: یعنی از BDP جدا نشد, تنها از وظیفه‌اش کناره‌گیری کرد؟

دمیرتاش: بله رهبرم, همین‌طور است.

سری: جنبه‌ی عجیب مساله این است که هم ارمنی‌ها و هم علویانی که اعتراض کرده‌اند تا به حال حتی یک رای به ما نداده‌اند. ارمنی‌ها جزو رای‌دهندگان به AKP هستند و علویان هم به CHP. همانند یک نوع سندرم استکهلم است.

رهبری[خنده‌کنان]: متاسفانه. ولی ما باز هم آنها را فرا بخوانیم, حتی یک ارمنی هم که باشد برای ما مهم است. من اسلام‌گرایی نکرده‌ام, اما این فرهنگ را نیز انکار نخواهم کرد. سوسیالیسم علمی این را ملزوم می‌گرداند. هر کسی با ما چه از در صلح وارد شود و چه از در جنگ, بایستی جدی باشد. این را به دولت نیز گفتم. گفتم که شما نتوانستید جنگ جدیی را انجام دهید. شاید در تئوری به طور جدی آن را تجسم کرده باشید, اما نتوانستید با جغرافیای کوردستان تطبیق دهید. در خط‌مشی نظامی‌شان ناموفق شدند. من برای هیچ کسی دیکتاتوری نمی‌کنم, بلکه سوسیالیستی علمی بوده که هم جنگ و هم صلح را جدی انجام داده و به چیز دیگری تنزل نمی‌کنم.

خلق‌مان در روژاوا به من پایبند است, آنها در رسیدن به چنین جایگاهی, نقش نخست را ایفا نمودند. در مورد حسکه می‌گویم که بسیار مهم است. هرگز آنجا را برای ارتش آزاد سوریه و یا بعث رها نکنند. اگر آنجا را به چنگ آورند کشتار به‌راه خواهند انداخت. باید یک سازماندهی دفاع ذاتی برای حسکه نیز صورت گیرد که نه تنها متعلق به کوردها باشد بلکه باید همراه با عرب‌ها و سوریانی‌های آنجا از همه دفاع کند. بعدا ممکن است بتوان به سوی ختای و عفرین پیشروی کرد. اساسا در روزهای پیش روی‌مان راجب به وضعیت موجود در سوریه با هیئت بحث خواهیم کرد. حتما تصمیماتی را خواهیم گرفت. در سوریه‌ی جدیدی که شکل خواهد گرفت رفقای ما نقش اول را ایفا خواهند نمود. در آنجا مناطق خودگردان می‌تواند تشکیل شوند. چنانچه برای کوردها, علویان و حتی اعراب نیز مناطق خودگردان ایجاد خواهد شد. همانند مناطق خودگردان سوییس.

‌مواردی که در کتابم با عنوان "مساله‌ی کورد و رهیافت ملت دموکراتیک" نوشته شده‌اند بایستی هر لحظه عملی شوند. اگر از پس این کار برنمی‌آیند آنگاه سیاستمداران تنها لاف‌زن خواهید شد. حتی در این سن‌ام می‌توانم به‌خوبی نشان دهم که در هنر, اقتصاد و امثال آن چگونه می‌توان کار کرد. با تاسف می‌گویم که چگونه ممکن است در جایی همچون دیاربکر برای میلیون‌ها بیکار چاره‌یی یافت نشود؟ بایستی راه‌حل بیابید, در غیر این صورت اگر بگویید که نمی‌توانیم انجام دهیم, هر یک از شما فردی کم‌ارزش خواهید شد. آنهایی که در آنجا به سیاست مشغول‌اند ول‌ول می‌چرخند. در عمل بایستی تمام این افراد را بر علیه کاپیتالیسم سازماندهی کرد. سندیکاها و غیره به کارهای بیهوده‌یی مشغول‌اند. روستایی‌ها به شهرها سرازیر شده‌اند, اگر قادر نباشید که این‌ها را در برابر کاپیتالیسم سازماندهی کنید, نخواهید توانست چاره‌یی بیابید و به چپ‌گرایان سر میز مبدل خواهید شد. کارگران موسمی تا تراکیه می‌روند. آیا برای این بچه‌ها و دختران بسیار حیف نیست؟ چقدر بد است. خب باید در برابر این‌ها مقاومت وجود داشته باشد.

بسیار خب, گفتیم که مبارزه‌ی مسلحانه را به پایان می‌رسانیم. ولی وظایف بزرگ عرصه‌ی سیاست دموکراتیک در میان است. ببینید, کاپیتالیست‌ها بسیار خوب کار می‌کنند. آمدن‌شان به دیاربکر چگونه است, می‌بینید.

آن موقع تمام این‌ها را به‌صورت کتبی به احمد و آیسل دادم. هنگامی که به سوریه رفتم یک قروش پول نداشتم. این ربطی به بی‌امکانی هم ندارد. بایستی نیرو را به‌طور صحیح سازماندهی کنید. همچون نمونه؛ خاک‌های اورفا به تنهایی, ده تا هلند می‌ارزد.

در نامه‌ام به این‌ها جای خواهم داد. از لحاظ ذهنیتی خود را نو کنید. چنانچه به تنهایی از تغییر ذهنیت روسای مشترک سخن نمی‌گویم. بایستی این امر در میان مردم گسترش یابد. در اینجا فورا وارد بحث کنفرانس‌ها می‌شوم.

1ــ کنفرانسی به مرکز دیاربکر برگزار شود. اگر حزب‌الله, بورکای و امثال آنها, کسی که خواهان باشد می‌تواند شرکت کند. این کنفرانس تا مرحله‌ی آخر باید وظیفه‌اش را انجام دهد.

2ــ کنفرانسی به مرکز آنکارا باشد و HDP آن را برگزار کند. بایستی در مورد خلأ پدیدآمده در چپ ارزیابی‌های بسیار خوبی صورت گیرد. اگر کسانی باشند که قادر به انجام فعالیت نباشند, مسلماً رفقای جوان سوسیالیست را نیز مشارکت دهند.

3ــ کنفرانسی هم در اروپا برگزار شود. در واقع, چارچوب آن را مشخص نموده بودم.

4ــ برگزاری کنفرانسی هم به مرکز هولیر بسیار مهم است. بایستی در چارچوب میثاق ملی برخورد کنند؛ آنهایی هم در سوریه هستند نیز شرکت کنند. اعراب, ترکمن‌ها, سوریانی‌ها و خلاصه اینکه هر کسی می‌تواند مشارکت کند. از تغییر مرزها و ... سخن نمی‌گویم. چنانچه زبیر نیز گفته بود می‌تواند مثل مرز هلند و بلژیک منعطف باشد.

پروین: همچون زنان نیز برای برگزاری کنفرانس‌ها آماده می‌شویم. تدارکات کنفرانس صلح و کنفرانس زن خاورمیانه در حال جریان است.

رهبری: من کنفرانس خاورمیانه را پیشنهاد خواهم کرد اما حال نه, بلکه کنفرانس زنان بیشتر مثل تدارکی برای این کنفرانس است. ترکیه, سوریه, عراق و لبنان در وهله‌ی اول می‌توانند چنین اتحادیه‌یی را ایجاد کنند. آب دجله و فرات می‌تواند بنیان این اتحادیه شود. مشکل کسی به تنهایی حل نمی‌شود. تا زمانی‌که مساله‌ی کورد و مساله‌ی سوریه حل نگردد ترکیه حتی نمی‌تواند نفسی بکشد.

زنان نیز می‌توانند کنفرانس‌شان را بر این اساس مد نظر قرار دهند. گفتیم که زندگی بدون زن غیرممکن است اما با زن موجود نیز زندگی امکان‌پذیر نیست. در کتابم با عنوان "کشتن مرد" به این موارد پرداخته‌ام. می‌گویند که "یا مال من هستی یا مال خاک", و یا می‌گویند که "بگذار همیشه شکمش آبستن باشد و پشتش جای کتک". فرهنگ تا این حد وحشتناکی وجود دارد. فعالیت‌های زنان حایز اهمیت‌اند. پیش از این از "مراکز زندگی زن" بحث به‌میان آورده بودم. می‌توانیم بدان, امر دسته‌جمعی زنان بگوییم. بایستی فعالیت‌های مشترکی حول امور اقتصادی و اجتماعی زنان انجام گیرند. به مردها اعتماد نکنید. دریافت مردان از زنان این است؛ "یکی را بگیر و فرار کن". زن‌بودن پدیده‌یی است شکوهمند. نمی‌گویم که خانواده از بین برود. مقصودم از "کشتن مرد" در کتابم به‌خوبی قابل درک است. اصطلاح طلاق ابدیی را که به‌کار برده‌ام به اشتباه درک نکنید. می‌توان زندگی باشکوهی را با زن داشت. این‌ها اشتباه نیستند. سخن حضرت عایشه مبنی بر "خدایا ای کاش مرا همچون یک سنگ می‌آفریدی نه مثل زن", بسیار مهم است. بایستی دگماتیسم مرد را فرو ریخت. تمام مردان, فرزندان شما هستند. برای زنان بیکار پیشاهنگی کنید. زنان باید برای یک زندگی زیبا فرزند به‌دنیا بیاورند. مساله, به‌دنیاآوردن بچه نیست بلکه بزرگ‌کردن آن است. دست از سهمیه‌ی چهل پنجاه درصدی بردارید. زمانی‌که سه و یا چهار زن در یک جا جمع شدید راه‌حل ایجاد کنید. مردها خود را به‌صورت خدا درمی‌آورند. شما نیز به زن‌بودن‌تان باور داشته باشید. زنان فعال‌ترند و کمتر دروغ می‌گویند. آنها صاحبان وجوه جذاب زندگی‌اند. این موضوع در اسلام نیز در جای خود قرار نگرفته است.

سری: جناب رهبرم, پیش از اسلام, مکه در انحصار نه خانواده قرار دارد. در قرآن از آنها به عنوان "صاحبان باغچه" یاد می‌شود. بدون اجازه‌ی این‌ها کسی نمی‌تواند کاری را دست‌وپا کند و همیشه آنها را در شرایطی قرار می‌دهند که دَین‌دار این‌ها باشند. دختران کسانی که قادر به پرداخت قرض‌شان نیستند, در فاحشه‌خانه‌ی مکه به‌صورت سرمایه درمی‌آیند. دختر‌بچه‌ها از این رو کشته می‌شوند. حضرت محمد در برابر این اعتراض می‌کند. سوره‌ی تکویر نیز به خاطر همین نازل شده است.

رهبری: حضرت محمد یک انقلابی جالب توجه است. می‌گویند که چندین ازدواج انجام داده اما در واقع پرازدواجی نیست؛ زنانی را که آواره گشته‌اند پیش خود می‌برد. شاید به‌نوعی همانند تشکیلاتش با این زنان برخورد می‌کند. وگرنه ارزیابی آن همچون مساله‌یی صرف جنسی اشتباه اشت.

پروین: کنگره‌ی ما زنان برگزار خواهد شد. آیا پیامی خواهید داشت؟ با شعار "رهایی دموکراتیک, زندگی دموکراتیک" برگزار خواهد شد.

رهبری: می‌شود, مناسب است. چارچوبی را که اندکی پیش شرح دادم کافی است. من برای زنان تا این اندازه از دستم برمی‌آید. بسیار خب, اکنون به بحث در مورد قانون بپردازیم. وقت‌مان رو به اتمام است. اما از اول بگویم که: محتوای بیانیه‌ی نوروز عاید من است. بقیه نیز توصیه‌هایی هستند که تنها جهت جلب توجه نوشته‌ام این موارد را در پاسخ به گفتگوهای حاکی از اینکه آکپ این‌ها را نوشته و ارایه کرده بیان می‌کنم.

سری: در رابطه با ضمیمه‌کردن و ویرایش‌های کوتاه یکی دو مورد بگویم.

رهبری: می‌دانم, حل شد. حتی می‌توانید به اندازه‌ی نیمی از آن را ضمیمه کنید. به شما باور دارم. خوب نوشته بودید.

پروین: ترجمه‌ی کوردی آن خوب نشد. در مورد خواندن آن نیز از من انتقاد شد, عذر می‌خواهم رهبرم.

رهبری [با خنده]: به‌گمانم آمادگی‌تان خوب نبوده. چنین مواردی پیش می‌آیند. اگر من نیز دارای آمادگی نباشم همین اتفاق می‌افتد. ناراحت نشوید, می‌توانید بهترین آن را انجام دهید, از این لحاظ مطمئنم. حتما کوردی‌تان را نیز پیشرفت دهید. از کانال TRT6 نگاه کردم, بسیار خوب خواندید. اگر من می‌بودم نمی‌توانستم تا این اندازه انجام دهم. تبریک می‌گویم. از این پس نیز شما بخوانید.

حال که یادم آمد در خصوص لیلا نیز این‌ها را می‌گویم. ممکن است که روابطی با بارزانی و طالبانی داشته باشد, چیزی نمی‌گویم. ولی اگر می‌خواهد کاری انجام دهد و سلامتی‌اش نیز مساعد است آن‌وقت بایستی سازمان‌یافته حرکت کند. مقصودم این است که به سیاست سازمان‌یافته توجه کند. چرا که فراتر از آن اپورتونیسم می‌شود. اگر خواهان مشارکت در BDP نیز می‌باشد, بایستی سازمان‌یافته باشد. در برهه‌ی پیش‌روی‌مان می‌تواند ضمن برگزاری کنفرانس در تمام فعالیت‌ها عهده‌دار وظیفه شود؛ در فعالیت‌های تدارکاتی جنوب [کوردستان] وظیفه بگیرد. فرض نمی‌کنم ولی اگر عملی سازمان‌یافته نباشد, ناشدنی است.

به مهم‌ترین مورد می‌پردازم: فراخوان پارلمان... راجب به این موضوع گفتگوهای زیادی انجام دادیم. زیرا گفتیم که مرحله‌ی دوم با این فراخوان پارلمان آغاز خواهد شد. مثلا چگونه می‌تواند صورت گیرد؟ چهل سال اخیر و حتی قرن اخیر را مورد بررسی قرار دهید. این‌گونه می‌تواند بیان گردد: می‌تواند فراخوانی‌ای بدین شکل باشد که "تمام شهروندان‌مان را برای دوری‌گزیدن فوری از محیط خطرناک درگیری و مشارکت در سیاست دموکراتیک قانونی و بجای‌آوردن وظیفه‌ی عهده‌دارشان فرا می‌خوانیم" و یا اینکه در مورد آن تصمیم اخذ کرد. بقیه‌ی آن کار شماست. شما به چگونگی انجام این‌ها رسیدگی کنید. این فراخوان, موجب آغاز مرحله‌ی دوم خواهد شد. این, مرحله‌یی است که در آن پروسه‌ی قانونی و قانون اساسی برجسته می‌شوند. آیا این کافی است؟

دمیرتاش: رهبرم, در پارلمان ترکیه چنین مکانیسمی وجود ندارد. در آیین‌نامه‌ی داخلی مجلس یک مکانیسم اختیاری به شکل "تصمیم" وجود ندارد؛ یا قانونی را وضع کرده و یا تشکیل کمیسیون می‌دهد. فراتر از آن نمی‌تواند مرتبط [ضروری] باشد.

رهبری: زمانی که مجلس تصمیمی را با اکثریت دوسوم آرا اخذ نماید, چگونه می‌توان بدان پایبند نبود؟ حتی با این اکثریت آرا, قانون اساسی تغییر می‌یابد. بایستی با داشتن آگاهی کامل بر حقوق در مورد آن بحث کنید.

دمیرتاش: اگر قانون وضع کند پایبندی وجود دارد, ولی چیزی که بدان تصمیم می‌گوییم, چیزی مثل التماس است.

سری: برای یافتن راه‌حلی تلاش کنیم. شاید رییس مجلس نیز راهی را پیشنهاد کند. خودش نیز در مرحله‌ی پیش‌ روی‌مان در گشایش مجلس می‌تواند چنین کاری را انجام دهد. چهار حزب با لایحه‌یی مشترک تنها می‌توانند یک تصمیم محکوم‌سازی و یا التماسی دیگری را از مجلس اخذ کنند. این کار نیز پیش از انجام نشست امکان‌پذیر است, ولی این نیز وجه پایبندی ندارد.

رهبری: بسیار خب, آیا چنین چیزی نمی‌تواند به برقراری مشروعیت بینجامد؟

دمیرتاش: البته که موجب برقراری مشروعیت می‌شود رهبرم, اما در قبال قوانین نمی‌تواند تا این اندازه پایبند باشد. باز هم مجلس در ماه جولای این تابستان تعطیل شده و در ماه اکتبر بازگشایی خواهد شد.

پروین: جناب چیچک گفته که تعطیلات این تابستان به درازا نخواهد کشید. به‌دنبال ازسرگیری مجلس هستند.

رهبری: البته بایستی تعطیلات کوتاه‌مدت باشد, می‌تواند حول‌وحوش پانزده روز باشد. ما از برهه‌یی غیرعادی می‌گذریم. مجلس نیز بایستی با توجه به این فعالیت کند. چه کسان دیگری از زنان می‌توانند در این کمیسیون خردمندان جای بگیرند؟

پروین: نازان اوستون‌داغ را پیشنهاد کرده بودیم, قبول نکردند. "زبیده تکری" را پیشنهاد کردیم که پذیرفته شد.

رهبری: من نیز از او بحث کرده بودم. همچنین بایستی کمیسیون ارزیابی مرحله‌ی چاره‌یابی در مجلس تشکیل گردد, این نیز مهم است. در مورد اسامی مشکلی نداریم, اما باید همانند کمیسیون حقیقت‌یاب فعالیت کند و یا اینکه مقدمات آن فراهم گردد. زیرا در این باره گفتگو کرده‌ایم و نباید مشکلی وجود داشته باشد, [خطاب به مسوول] آیا این‌طور نیست؟

مسوول: بله, مشکلی نیست.

رهبری: ممکن است که MHP مخالفت کند. اگر CHP مشارکت کند عالی می‌شود. سعی کنید قانعش شود. اگر نیایند نمی‌شود کاری کرد. به CHP بگویید که کمیسیونی است که تمام مفاد دموکراتیک‌شدن را به بحث خواهد گذاشت. مثلا 16 ماده فلان اعلام کردند. تمامی این‌ها مواردی هستند که این کمیسیون به بحث در مورد آنها خواهد پرداخت.

موضوع آخر در ارتباط با خودم می‌باشد. چیزهای اشتباهی به مطبوعات بازتاب داده شد. گفتند که اوجالان دست از استقلال, فدراسیون, خودگردانی و نمی‌دانم چه برداشته است. من از هیچ چیزی دست برنداشته‌ام. نظر اساسی من بدین شکل است: پایان‌دادن به درگیری‌های مسلحانه با روی‌آوری منسجم به مبارزه‌ی دموکراتیک و قانونی میسر می‌شود. گفتگو بر سر تصویب و یا عدم تصویب این قانون نیست. همه‌ی این‌ها هر کدام تنها جزیی از مرحله‌ی سیاست دموکراتیک هستند. به‌نظرم مجلس با اکثریت قریب به اتفاق (330) قانون اساسی می‌تواند فراخوانی بدهد. [با کمی عصبانیت] مرا به اشتباه نیندازید. اگر گفته‌ام مرحله‌ی درگیری تاریخی را به پایان رساندیم, بدین معنا نیست که صلح تحقق یافته, بلکه از رابطه‌ی جهانشمولی سیاست رسمی و مبارزه بحث می‌کنم. دست‌بردار هیچ چیزی نشده‌ام. من فقط می‌گویم که بدون ترکیه‌یی دموکراتیک هیچ یک از این‌ها میسر نخواهد بود, زمان آن هم نیامده؛ ماشین را جلوی اسب قرار دهید. ابتدا بایستی ترکیه‌ی دموکراتیک ایجاد شود.

در واقع این چهار کنفرانس درباره‌ی تمامی این موضوعات بحث خواهد کرد. خلق خواسته‌هایش را طی ماه‌ها گفتگو کرده و پیش روی دولت خواهد گذاشت. بنابراین خواهند گفت که ما در سیاست دموکراتیک مشارکت خواهیم کرد. من که نمی‌توانم این را انجام دهم, خدا هم که نیستم. گفته‌هایم هم که قانون نیستند, اینطور نیست؟ کنفرانس‌ها این‌ها را مشخص خواهد کرد.

در رابطه با خودم, مساله‌ی آزادی‌ام نیز با دموکراتیک‌شدن ترکیه و آزادی کوردها در ارتباط است. اگر آزادی خلق‌مان تضمین گردد, آنگاه زندان نیز معنایی نخواهد داشت. تشبیه‌کردن من به ماندلا نیز کاملا جور درنمی‌آید. ماندلا دارای اجازه از امپریالیسم بود. دولت پارالل هم می‌خواهد که رفته‌رفته مرا همانند کسی که از امپریالیسم اجازه گرفته نشان دهد. در این مورد عصبانی می‌شوم. من هرگز از امپریالیسم و یا دولت خواهان تحقق آزادی‌ام نیستم و نمی‌خواهم به موقعیتی درآیم که از آنها اجازه بگیرم. آزادی‌ام تنها با آزادی خلق میسر خواهد شد. فعالیتی مثل پلاتفرم آزادی برای اوجالان وجود دارد. فعالیت‌هایش درخور قدردانی است؛ ادامه بدهند.

اما درباره‌ی شرایطم باید بگویم که در رابطه با سلامتی, امنیت و آزادی بایستی چیزهایی مطرح باشند. البته که موضوع, بخشش نیست. [مثلا] تیم پزشکی, گنجای گورسای و امثال او می‌توانند باشند. یک تیم پزشکی متشکل از اعضای مختلف, یعنی متشکل از کسانی که ما پیشنهاد خواهیم کرد و تیم پزشکی آنها. با هیئت نیز چنین بحث نمودیم.

دمیرتاش: در این باره با وزیر دادگستری حرف زدیم. مکان فعالیتی بسیار وسیع‌تری را برای شما مهیا می‌کنند. نظر بر این است که چند محکوم دیگر را که بتوانند به شما کمک کنند در وهله‌ی اول به اینجا بیاورند.

رهبری: بسیار خب, به ایشان سلام برسانید, سخنرانی‌ها و فعالیت‌هایش را مهم برمی‌شمرم. من فردی هستم که از قسمت بالایی مجراهای تنفسی مشکل دارم. مثلا اگر بطور ناگهانی از فرط رویه‌ی کاری فشرده در سلولی تنگ از حال بیفتم, آن‌وقت چه خواهد شد؟ مرحله مبدل به فاجعه خواهد شد, من به این‌ها می‌اندیشم. می‌تواند آبی کوچک وجود داشته باشد. مثلا چیزی شبیه به حوض, به اندازه‌یی باشد که بدنم به‌راحتی بتواند در آن حرکت کند. همین‌طوری گفته نشود که حوض و فلان می‌خواهد. به‌عنوان مثال جهت اینکه بتوانم راحت‌تر نفس بکشم, چیزی باشد در حد اینکه بتوانم حرکت کنم. اگر تیم پزشکی مجهزی با قابلیت انجام چک‌آپ بیاید عالی می‌شود. جهت امنیت چیزی نمی‌گویم. شاید برخی از رفقا را برای آمدن به اینجا درخواست کنم. اسم چهار زن و چهار مرد را آماده کنند. به من گزارش بدهند که چه کسانی مناسب هستند. می‌توانند کسانی باشند که خلاق, فعال و اینکه بتوانند اندکی به من کمک کند.

نامه‌ی پنچ صفحه‌یی تازه‌یی را نوشتم. همچنین ضمیمه‌ی کوتاهی را هم خواهم نوشت, بلافاصله برای قندیل ببرید. در ظرف دو روز نیز پاسخش را بنویسند و بیاورید. سریع حرکت کنید. در نامه هم نوشتم که می‌توانند مجددا ارگانیزه کنند. اگر وضعیت سلامتی جمعه و علی حیدر کفایت کند جهت ریاست شورای عالی فعالیت کنند. باید در تمامی آنها سیستم ریاست مشترک باشد. قره‌یلان به‌علت داشتن تجربه‌ی نظامی به HPG برود. ممکن است که رفقای سوریه‌یی در این برهه, زیاد از ترکیه سردرنیاورند. اما بایستی قره‌یلان خلاق بوده و حاکمیت و نظارت داشته باشد.

دمیرتاش: شاید در نامه نوشته باشید, اما جهت اینکه خوب درک شود می‌پرسم. ریاست شورای عالی را به‌عنوان نهادی جدید پیشنهاد می‌کنید, و یا منظورتان ایجاد تغییر در شورای اجرایی KCK می‌باشد؟

رهبری: مثلا اینک من رهبر افتخاری کل می‌باشم. شورای عالی یعنی شورای عالی‌ام در بیرون است. بایستی این شورا ریاستی داشته باشد. بالاتر از هر ارگانی می‌باشد. باید تعدادی کافی از زنان نیز جای بگیرند.

دمیرتاش: در حال حاضر شورای عالی اجرایی KCK و ریاست آن وجود دارد.

رهبری: بسیار خب همین, در این‌ها تغییراتی انجام می‌گیرد.

دمیرتاش: اما انگار شما نهادی جدید مثل شورای ریاست را پیشنهاد می‌کنید.

رهبری: خیر, چرا مگر اینگونه می‌شود؟ منظورم از ریاست شورای عالی این است, از نهادی سخن می‌گویم که وابسته به من بوده ولی بالاتر از تمامی نهادهاست.

رمزی کارتال می‌تواند در کنگره‌ی خلق ادامه دهد, بایستی [سیستم] ریاست مشترک جریان یابد. صبری نیز می‌تواند عهده‌دار وظیفه شود. الان مشغول چه کاری است؟

دمیرتاش: مسوولیت حوزه‌ی سیاسی شورای عالی اجرایی KCK را بر عهده دارد.

رهبری: شاید در اجرایی مؤثرتر واقع گردد. دوران کالکان می‌تواند سکرتری PKK و فعالیت‌های نوشتاری حزب را اداره بر عهده بگیرد. در واقع, بایستی از آموزش گرفته تا تشریح و تفهیم تصمیماتم و جهت عملی‌شدن آن نیز برنامه‌ریزی کند؛ ریاست مشترک آن نیز برقرار گردد. توان تحلیلی و تئوری سیاسی قره‌سو خوب است. در این برهه می‌تواند در راس KCK قرار گیرد. این موارد را خواهم نوشت. KJB نیز مسلماً باید طبق سیاست دموکراتیک نوین خود را بازسازی نماید. فکر کنم که متناسب با این متحول خواهد شد.

پروین: در مورد هر دو بسه سوال کرده بودید. آنها نیز فعالیت می‌کنند. همچنین روناهی سرحد و سولبوس پری نیز هستند.

رهبری: رفقای کاری می‌توانند در ریاست مشترک وظیفه برعهده بگیرند, سلام برسانید. مثل اینکه {گویا} تمام شد؟

دمیرتاش: جناب نخست وزیر گفت که "عقب‌نشینی بایستی بدون اسلحه انجام گیرد, در غیر این صورت اگر با نیروهای امنیتی روبه‌رو شوند آنگاه آنها مجبورند انجام وظیفه کنند" و ..., شاید پیگیر بوده‌اید.

رهبری: خیر, چنین بحثی قابل قبول نیست. در عرض دو روز جواب‌شان را بنویسند, سپس موضوع روشن می‌شود. BDP و DTK پس از عقب‌نشینی, بایستی در این مناطق, به سازماندهی‌های مدنی‌ای بپردازند که بتوانند حافظ مردم باشند. اگر از سوی محافظان روستا ضرری [به ما] برسد, ضربه‌ی محکمی را به آنها خواهیم زد. باید یاری‌رسان افرادی که به روستا و خانه‌های‌شان بازمی‌گردند بود. آنهایی که خانه‌های‌شان را می‌سازند و یا سکونت می‌گزینند بایستی دچار دشواری نشوند؛ بتوانید این‌ها را از طریق وزرای دادگستری و امور داخلی اجرایی کنید. در ضمن, تا جواب نیاید, در مورد موضوع بعدی بحث نخواهیم کرد. ناشدنی است که می‌گویند همین‌طوری اسلحه را بگذار و برو. به احتمال زیاد اسلحه‌ها و تجهیزات ویژه‌یی را به همراه خواهند داشت. عقب‌نشینی به‌شکلی پنهانی انجام خواهد گرفت. بایستی همه با روح مرحله سازگاری نشان دهند.

دمیرتاش: ما مشغول پیش‌بردن مرحله‌یی که شما در راس آن قرار دارید هستیم. اما هنوز هم دیدار ما و هم قندیل با شما بسته به اجازه‌ی حکومت است. گاهاً در برابر تحولاتی که در بیرون از اینجا روی می‌دهند, نمی‌خواهیم که بدون دیدار با شما ابتکار عمل به خرج دهیم. این هم به اجازه‌ی حکومت بستگی دارد. در این میان خلأهایی ایجاد می‌شوند, حکومت نیز از این خلأها استفاده می‌کند. به‌نظرم بایستی امکان دیداری دوره‌یی وجود داشته باشد که در گرو اجازه نباشد.

رهبری: اگر عقب‌نشینی شروع شود امکان تحقق این موارد وجود دارند. شاید کسانی باشند که به اینجا بیایند.

[خطاب به سری] با وزیر دادگستری دیدار کنید. محکومانی وجود دارند که در آستانه‌ی مرگ‌اند. نامه‌هایی به دستم می‌رسند حاکی از اینکه در زندان شاکران و تکیرداغ مسوولانی وجود دارند می‌خواهند مرحله را مختل سازند. چارچوب قانونی آن هم که وضع گردید. وزیر دادگستری می‌باید در مورد محکومان بیمار بسیار سریع اقدام کند. به ایشان سلام برسانید و بگویید که فشارهایی که علیه زندانیان دعوی KCK اعمال می‌شود, در واقع, اخلالگری‌هایی در راستای برهم زدن مرحله می‌باشند. معلومات خود در رابطه با زندان را نیز در آن گزارش دهید.

سری: ما که همیشه گزارش می‌دهیم. یک حساسیت جزیی نیز وجود دارد.

رهبری: بسیار خب, سلامم را به همه برسانید. فکر کنم که به زودی همدیگر را دوباره خواهیم دید.