در ایران در روز هشت مارس هرگونه تجمع زنان ممنوع میباشد. فرهنگ ممانعت در ایران ...
روناهی احمد
هشت مارس، روز جهانی زنان كارگر است. روز دوبارهزیستن و قیام زنان بر ضد سیستم بورژوازی سرمایهداری. مقاومت زنان در برابر ماشینهای كار است كه مسبب فقر و بیزاری زنان و كودكان هستند. در همان حال, هر چند كه ظهور صنعت و پیشرفت متداوم آن یك انقلاب قلمداد میشود و از آن به مثابهی پیشرفت انسانیت جهت دستیابی به آسایش و زندگی راحت نام برده میشود، ولی بهواسطهی خطمشی سرمایهداری به شیوهیی ناشایست بر ضد انسانیت بكار بسته شد؛ بویژه بر ضد زنان و كودكان.
زمانیكه در كارخانهها ماشین كار نقش انسان را ایفا كرد، دیگر نیازی به رنج انسانها دیده نشد. مثلاً بهرهیی كه یك زن در یك روز بهدست میآورد، به اندازهی كاركردن تنها یك ساعت ماشین كار بود. به همین دلیل سرمایهداران در راستای منافع خود بهدنبال محصول اضافی در كار میگشتند و انسان را فدای منافع مادی خود میكردند. در نتیجه, زنان جهت محكومكردن این برخورد، علیه سرمایهدارانی كه پایمالكردن حقوق آنان را روا میدیدند بهپا خاستند. در یكی از این اعتراضات در سال 1857 در یكی از اماكن كاری زنان در شهر نیویورك، 129 زن محبوس و سپس سوزانده شدند كه میتوان از این روز بهعنوان یک روز سیاه تاریخی نام برد. این واقعه, قیام بسیار مهمی را بهدنبال داشت كه از معنایی تاریخی برخوردار است. از این روز به بعد فعالیت زنان گسترش یافت.
در سال 1907 اولین تجمع زنان بهنام زنان انترناسییونالیست برگزار شد. در این روز از طرف "روزا لوكزامبورگ" پیشنهادی جهت نامگذاری این روز بهنام روز جهانی زن ارایه شد. سه سال پس از آن یعنی در سال 1910 این پیشنهاد از طرف DYKمورد قبول واقع شد و روز هشت مارس بهنام روز زنان زحمتكش جهان نامگذاری شد. میتوانیم بگوییم كه این روز به معنی قیام زنان در برابر زورگویی میباشد؛ و هر اندازه كه سیستم سرمایهداری قدرتمند هم باشد، در صورتیكه در خدمت انسانیت نباشد، مورد مخالفت گسترده قرار میگیرد. این سیستم با تصاحب و استثمار دسترنج انسانهای زحمتكش روز به روز خود را قدرتمندتر میكند و جامعه را بهسوی مرگ سوق میدهد؛ این نظام, خود را خدای روی زمین میپندارد و تمام دنیا را ملك خود و خود را آفرینندهی تاریخ و زندگی میداند. چنین وانمود میكند كه تنها اوست كه توانسته زن را بشناسد و به او حق آزادی بدهد. میخواهد با این عملكردش انسانیت را گول بزند. حال آنکه با گرسنه نگاهداشتن جامعه، كودكان را در سنین پایین مورد بهرهكشی قرار میدهد و زنان را به انجام كارهای طاقتفرسا وامیدارد و این باعث بوجود آمدن بحرانی عمیق در درون جامعه میشود. چنین وضعیتی موجب یكپارچهشدن فعالانهی زنان و وقوع واقعهی پرمعنای زنان در هشت مارس شد كه راه را برای برگزاری فعالیتها و كنگرههای رسمی زنان در جهان گشود. از لحاظ ایدئولوژیكی اختصاصدادن یك روز از سال برای زنان جوابگو نمیباشد، باید تمام ایام سال برای زنان به روز جشن و فعالیت زنان جهت احقاق حقوقشان مبدل گردد و هر روز و ساعتی را به میدان فعالیت خود تبدیل كنند. چون برای رسیدن به آزادی فعالیتی درازمدت و خستگیناپذیر لازم است. باید هر روز برای زنان حاوی معنا باشد و روز جشن قلمداد گردد. فعالیتی كه زنان در روز هشت مارس انجام دادند امروزه به سمبلی برای زنان جهان تبدیل شده است.
در كوردستان مقاومت زیلانها، سماها، نوداها، ویانها, آرینها و نیز زنانی كه هر روز در خیابانها روبهروی فشار و ضربوشتم دولتهای واپسگرای تركیه، ایران، سوریه، عراق و دولتهای اروپایی كه زن را از جوهرهی خود دور ساختهاند، قرار گرفتهاند، نشانگر آن است كه در شخصیت آن زنان نمونهی یك زن آزاد، متأثر از زحمات رهبر آپو خلق شده است. در عصری كه ما بسر میبریم، زنان كورد با حضوری فعال در دفاع مشروع, میادین و خیابانها فریاد آزادی را سر میدهند. میبینیم كه زنان كورد با حضور میلیونی برای آزادی خویش و فرهنگ و تاریخشان، یكصدا و با شیوههایی مختلف فریاد: «یا آزادی، یا آزادی» را سر میدهند. این به چه معناست؟
بردگیای كه طی هزاران سال بر زنان مانند تقدیری تغییرناپذیر تحمیل شده بود، محكوم شده، فاقد اعتبار گشته و بهكلی از بین رفته است. یعنی دیگر نه برای مردن و بردگی، بلكه برای آزادی و حیات میزیند. زنان دیگر حیاتی بردهوار را قبول نمیكنند و مرگی آبرومندانه را بر حیاتی بردهوار ترجیح میدهند. زنان كورد برای دستیابی به حیاتی آزاد، ارادهی خود را استوار ساخته و خود را سازماندهی میكنند. زنان از هر لحاظ خود را آگاه و آماده میسازند. چون زن نیرو و دینامیك جامعه میباشند. لذا اگر آگاه نبوده و نادان باشند، بدون سازماندهی و بیاراده میمانند و این به این معناست كه نیمی از جامعه به بردگی كشیده و مرده است. بدینوسیله جامعه بهكلی به وضعیتی بردهوار دچار میشود. رهبر آپو می گوید: «زنی كه سرنوشتش به انصاف مرد محول شود، محكوم به مردن است.» با توجه به این میتوانیم مدعی شویم كه زن كورد تا حدود زیادی خود را از مردن رهایی بخشیده و با جرأت میتوان گفت كه این, نتیجهی زحمات رهبر آپو میباشد.
در ایران و شرق كردستان از هشت مارس چه قرائتی دارند؟ زنان زحمتكش در چه وضعیتی بسر میبرند؟ وضعیت زنانی كه در كارخانهها كار میكنند در چه حال است؟ خلاصه اگر ما بخواهیم نیروی درون جامعهی ایران را نیروی ایجاد تحول نام بریم، باید به این قبیل سوالها جواب داده و زنان را نیرویی عظیم بدانیم. چون مرد نیرویی است كه نمایندهی سیستم حاكم میباشد و از دولت بسیار بیم دارد و این ترس را در كل جامعه نهادینه كرده است. ولی نیروی زن همیشه سركوب و استعدادها و ذكاوتش محدود شده و اجازهی استفاده از آن را نداشته است. به همین دلیل است كه همیشه در جستجوی حیاتی نو است. زن ایرانی این نوشدن را چگونه تصویر میكند؟
شمار زنانی كه در اماكن دولتی و نهادهای جامعهی مدنی و كارخانههای خصوصی كار میكنند، كم نیستند. علیرغم آن شمار زیادی از زنان زحمتكش خانهدار وجود دارند، كه از سپیدهدم تا پاسی از شب مشغول انجام كارهای خانه هستند و با از خودگذشتگی بسیاری خدمت میكنند و بارها روبهروی شكنجههای سنگینی میشوند. میتوان گفت كه اینها زحمتكشان واقعی هستند كه از همه بیشتر حقوقشان پایمال شده و به بردگی كشیده شدهاند. این طیف از زنان با شیوهای متفاوتی زحمت میكشند. بچه را به مدت نه ماه در شكم خود پرورش میدهند و پس از بهدنیاآوردن آن هم، شب و روز خود را صرف پرورش و تربیتش میكنند. بهرغم این همه زحمات موارد بسیاری وجود دارد كه بچه از مادر خود صاحبداری نكرده و با نادیدهگرفتن زحمت مادرش او را مورد بیاحترامی قرار داده است. میدانیم كه بدون مدیریت زن, ادارهكردن خانواده هیچگاه امكانپذیر نبوده. اما با این وجود نه جامعه نه دولت به هیچ وجه زحمات زن را ارج نمینهند. به راحتی میتوانند او را به پای چوبهی اعدام بكشانند و آن را برای او به مثابهی یك تقدیر به حساب بیاورند.
زنانی كه در نهادهای دولتی و در اماكنی مانند كارخانهها كار میكنند، هر اندازه كه آگاه هم باشند، نمیتوانند خود را از دامهای تنیده و سیاستهای دولتهای محافظهكار كه برگرفته از فرهنگ كاپیتالیسم میباشد برهانند. در عصری كه ما در آن بسر میبریم، میخواهند با پیروی از سیاست اسلام میانهرو, ایران را به زیر سلطه خود درآورند. مخصوصاً سیستم سرمایهداری اروپا تأثیر زیادی بر روی زنان گذاشته است. در اروپا زنان در هر عرصهیی جای میگیرند ولی از جوهر خود كاملاً دور گشتهاند. تمامی اعضای بدن او به حراج گذاشته شده و برای هر عضو از اعضای بدنش قیمت تعین شده است. جای تأسف است كه گروهی از زنان بدلیل ناآگاهی در برابر این سیاست تسلیم شده و آن را قبول كردهاند. در ایران هم به میزان چشمگیری این شیوهی به استثماركشیدن زن پیروی میشود. دولتهای سرمایهداری برای اینكه بتوانند سیستم خود را از بحران ایجادشده نجات بدهند، حاضرند دست به هر كاری بر ضد انسانیت و نقض حقوق بشر بزنند.
سیستم در راستای منافع خود، ورزش و هنر و فرهنگ را به تحریف كشیده و به فجیحترین شیوه آنها را بهكار میبرد و در این میدان به زن نقشی فعال را میدهد. بهطور ویژه آمریكا میخواهد پیام و مدل زن آزاد را به ایرانیان نشان بدهد و به زنان ایران بگوید كه محدودنبودن چگونه است. ما میدانیم كه تلویزیونهایی كه در آمریكا به زبان فارسی پخش میشوند، فرهنگ كاپیتالیسم را ترویج میدهند و میخواهند جامعه ایران را جهت پذیرش این فرهنگ تشویق كنند. این فرهنگ به میزان زیادی تأثیر خود را بر روی بخشی از زنان ایران برجای گذاشته است كه جستجوی گروهههایی از زنان برای دستیابی به عشق مبتذلـ كه آن را آزادی هم مینامند و تمام خیال و آرزویشان آن است.
رژیم آخوندی در سراسر ایران، بهویژه در كوردستان سیاست گرسنه نگاهداشتن جامعه را جهت وابستهسازی پیروی میكند و با بكاربستن زنان در نهادهای بسیج آنها را مجبور به كار مزدوری میكند. رژیم میخواهد مردان را مسلح كند و از زنان در امر جاسوسی استفاده كند. اگر چشماندازی به تاریخ داشته باشیم مشاهده میشود كه زن همیشه میهندوست بوده و خط خیانت را پیروی نكرده است. اما متأسفانه امروزه رژیم حاكم بر ایران از طریق گرسنهكردن، وجدان برخی از زنان را میخرد و از آنها سوءاستفاده میكند. چون در بسیاری از موارد در ایران امكان كاركردن برای زنان وجود ندارد و جامعه كاركردن زنان را مشروع نمیداند. یعنی باید زنان از مرزهای خانواده پا فراتر نگذارند. در بعضی از مناطق كوردستان با جبر خانواده دختران در سنین بسیار كم مجبور به كاركردن در جلوی دار قالی میشوند و تا زمانیكه ازدواج میكنند و به خانه ی شوهر میروند این وضع ادامه دارد. البته در خانهی شوهر هم، آش همان آش و كاسه همان كاسه. پولی كه از این كار بهدست میآید به جیب پدر و شوهر میرود و از دسترنج خود هیچی به او نمیرسد. شب و روز مانند كنیزكی كار میكند. بسیاری از دختران بدلیل نشستن از مستمر در جلوی دار قالی دچار امراض درونی بسیاری میشوند. این كار جز عذاب و سلب آزادی برای زنان زحمتكش فایدهیی دربر ندارد و دسترنج آنها صرفاً صرف مخارج خانواده میشود. گروهی دیگر از زنان وجود دارند كه از آنها جهت خرید و فروش مواد مخدر مانند هرویین استفاده میشود كه باعث سقوط اخلاق در جامعه میشود. این سیاسیت به مثابهی سیاست سوءاستفاده از كودكان در كار تجارت در مرزهاست كه بانی هر دو، رژیم اقتدارطلب جمهوری اسلامی میباشد.
روز هشت مارس كه روز جهانی زنان است در ایران بهصورت رسمی مورد قبول قرار نگرفته است و به جای آن روز ولادت حضرت فاطمه زهرا روز رسمی مادر میباشد. در ایران در روز هشت مارس هرگونه تجمع زنان ممنوع میباشد. فرهنگ ممانعت در ایران بسیار شدید است و تنها در روز مادر اجازهی تجمع داده میشود. زنان بدینوسیله دست به گردهمایی جهت پاسداشتن این روز میزنند كه این تنها به ذهنیت واپسگرای جمهوری اسلامی برمیگردد. بهویژه در شرق كردستان هر نوع تجمعی در هشت مارس ممنوع میباشد. اساسیترین دلیل ممنوعكردن آن، ترس دولت از نیروی موجود در زنان است. برای اینكه این ممانعت از میان برداشته شود، لازم است كه پیش از هر چیز زنان معنای این روز را درك نمایند و آزادی را لازمهی زندگی بدانند. معنای رنج را درك بكنند و خود را سازماندهی نمایند و در این راه فعال باشند.