یكم می، سمبل مبارزات ایدئولوژیك

شیوه‌ی مبارزاتی PJAK ایران را مجبور به درپیش‌گرفتن راهکارهای بسیار جداگانه‌تری کرد و حمله‌ی یکم می نمونه‌ی بارز آن بود...

 همرزم شهید

جوامع خاورمیانه با توجه به طرز تفكرات و عادات عشیره‌یی تا حال هم نتوانسته‌اند از برخی مسایل گذار نمایند و این طرز زندگی راه را بر حكمرانان گشوده تا هرگونه راهكاری را برای اداره‌كردن جامعه به‌كار ببرند. خلق‌های حاضر هم نتوانسته‌اند خود را برای مبارزه با سیاست‌های ارتجاعی حاكمان سازماندهی نمایند. نارضایتی‌ها در خاورمیانه همیشه در اوج قرار دارد و كمتر گروهی را خواهی یافت كه از حكومت و یا دولت راضی باشد. اگر تفسیری همه‌جانبه از شخصیت موجود را ارایه دهیم، می‌توانیم به این موضوع پی ببریم كه جوامع خاورمیانه جوامعی هستند كه تا حال نتوانسته‌اند مسایل سیاسی، فكری و اقتصادی را درك و یا تحلیل نمایند. عدم درك صحیح مسایل اجتماعی و سیاسی موجب بحران شخصیتی عظیمی گشته كه در این بحران تنها یك راه برای آنها مانده و آن نیز, مبارزات غلط و یا افتادن در راه‌هایی كه تنها شخص را نابود می‌كند.

در این میان هم نخبگان خاورمیانه با گرایش به اندیشه‌های اروپایی خواستار رهایی از این معضلات هستند و هیچ‌گاه به تحلیل شخصیتی موجود نپرداخته‌اند. یعنی تنها خواستار واداشتن ذهن انسان‌ها برای تغییر و یا تقلید از غرب بوده‌اند كه این هم خود دوباره فقدان طرز تفكری صحیح را كه دارای ارزیابی واقعی باشد نشان می‌دهد و فلاكت‌های موجود در جوامع خاورمیانه را می‌توان حاصل این طرز تفكر نامید. اما خاورمیانه چیز بسیار مجزاتری از اروپاست و جنبه‌های شخصیتی خلق‌ها بسیار متمایزتر از اروپا می‌باشد. شاید بتوان تنها از برخی فاكتورهای متداول در سطح جهان استفاده نمود؛ اما در كل باید خاورمیانه را مورد ارزیابی قرار داد و راهكارهایی جداگانه‌تر را بكار برد. مسوولان سیاسی با ایدئولوژی خاص خود در خاورمیانه، در كل راه چاره را تنها فشار و سركوب توسط سازمان‌های اطلاعاتی می‌دانند و با ترساندن جامعه و ایجاد فضایی پر از رعب و وحشت، جامعه را به‌سوی خفقان سوق داده و جامعه عاجز از تحلیل این موارد به‌كلی از سیاست دور می‌گردد. حتی همت در درك سیاسی ـ ایدئولوژیك را كار مناسبی برای خویش نمی‌داند و بدین‌گونه در كل طرز تفكری دال بر اینكه "هر كاری می‌خواهی بكن، اما دخالت در كار سیاسی را نه" تقبل می‌نماید. در حالی كه اگر بتوان خلق را بر مبنای درك مسایل اجتماعی، سیاسی و غیره سازماندهی نمود، طی مشاركت‌شان در مسایل، بسیاری از مشكلات راه چاره را می‌‌یابند كه این مساله هم فضای باز سیاسی و آزادی بیان را می‌طلبد.

در میان خلق‌های خاورمیانه خلق كورد سال‌هاست كه با هرگونه سیاست منطقه‌یی و جهانی سركوب و اینگونه شخصیت كورد تخریب گشته و با ژینوساید و كوچ‌های اجباری مواجه شده است. این امر تحلیل جامعه‌ی كورد را بسیار پیچیده‌تر از جوامع دیگر می‌گرداند. چون مشكلات تنها در چارچوب فكری و ایدئولوژیكی خاتمه پیدا نمی‌كند، بلكه حتی از لحاظ ملیتی، تاریخی و فرهنگی هم باید تحلیل گردد.

طی قیام‌هایی، در کوردستان سال‌هاست كه هزاران انسان كورد جان خود را برای دستیابی به زندگی آزاد فدا نموده‌اند. اما این مبارزات چقدر توانست برای انسان كورد یك زندگی آزاد را خلق نماید؟ حتی در حالی كه اثری از دشمن نیست و كوردها حكومتی اقلیمی را هم در دست دارند و اداره‌كنندگان خود كوردها می‌باشند، بازهم مشكلات برطرف نگشته و همچنان مشكلات اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیكی ادامه دارد. این بار خلق كورد نسبت به حكومت كوردی بسیار ناراضی‌تر از حكومت‌های دیگر هستند. در اینجا مساله‌یی كه باید درك گردد، این است كه آزادی تنها منوط به داشتن یك محیط اداری و پارلمان نیست و این‌ها تنها ابزار اولیه‌ی اداره‌ی جامعه می‌باشند. اگر این اداره و پارلمان نتواند درك صحیحی از جامعه زیربط خود داشته باشد، هرگز نمی‌تواند در اداره‌كردن جامعه موفقیت كسب نماید.

اگر تأثیرات مبارزات كوردها را از سیاست‌های دولت‌های ابرقدرت جدا نماییم، می‌بینیم كه چیز زیادی از مبارزه نمی‌ماند و بیشتر این مبارزات تحت تأثیر سیاست‌های برون‌مرزی به انجام رسیده‌اند و در آخر هم تمام فداكاری‌های خلق كورد و خونی كه در راه آن ریخته‌اند، در یك تغییر سیاسی این ابرقدرت‌ها به نابودی رفته و اثری از آن نمانده. باید این مساله را پذیرفت كه تا به حال هیچ دولتی پشتیبان كوردها نبوده و همه‌ دولت‌ها هم برای پیشبرد سیاست‌های خود، خلق کورد و بخصوص نخبگان كورد را بكار برده‌اند و پس از كسب منافع خود، آنها را بحال خود رها كرده‌اند كه نمونه‌ی آن را می‌توان در جمهوری مهاباد،‌ انقلاب درسیم و غیره دید. در حالی كه خلق کورد مورد ژینوساید قرار می‌گرفتند، این دولت‌ها هرگز حتی اعتراضی هم علیه این سیاست‌ها نكردند.

راه چاره را می‌توان تنها در رهایی از چارچوب سیاست‌های سودجویانه‌ی دولت‌ها پیدا نمود و با تحلیلی بدون تقلید و با سیاستی مستقل می‌توان به آزادی حقیقی دست یافت. حزب حیات آزاد کوردستا PJAK توانست بسیار جداگانه‌تر از احزاب كوردی دیگر عمل كند و با تحلیلات بسیار جداگانه‌تر از شخصیت كورد و جوامع خاورمیانه، مبارزان واقعی را برای مبارزه آماده نماید.

تحلیل جامعه‌ی كورد از جانب PJAK نه تنها قرن 20 بلكه كل تاریخ انسانی خاورمیانه را دربرمی‌گیرد و آنجاست كه ما می‌توانیم اهم مشكلات امروزی را تحلیل كنیم و در یك جمله پی ببریم كه "تاریخ در امروزمان پنهان است" و بدون درك صحیح تاریخ نمی‌توانیم امروز خویش را درك نماییم. سپس به این جمله توجه كنیم كه "آنچه تحلیل می‌گردد نه لحظه بلكه تاریخ است و نه فرد بلكه جامعه می‌باشد." این تحلیلات، مبارزات خلق و سازماندهی آنها را هم دربرگرفته كه ثمره‌ی این مبارزات را می‌توان هر روز بیشتر نظاره‌گر بود. در این سازماندهی‌ها، زنان پتانسیل بسیار عظیمی را تشكیل می‌دهند كه این هم موردی تازه در سازماندهی‌های خلقی نه صرفا در خاورمیانه بلكه در سطح جهان است.

PJAK  متدها و راهكارهای بسیار جداگانه‌تری را پیش‌روی جمهوری اسلامی ایران قرار داده كه رفته رفته می‌بینیم كه مخاطب قرارندادن PJAK توسط ایران غیرممكن است. سازماندهی حزب به سازماندهی خلق می‌انجامد و وقتی خلق سازماندهی گردد و نقش خویش را ایفا نماید، سیستم نمی‌تواند از برآوردن خواسته‌های خلق گریز نماید و این كاری بود كه در مدت كمی PJAK توانست پایه‌ی آن را در شرق کوردستان بنیاد نهد. مبارزات تنها برای دستیابی به سیستمی حكومتی نیست، بلكه مبارزه در ابتدا شخصیت كورد را بخصوص در شرق کوردستان دربرمی‌گیرد و سیاست‌هایی كه سال‌هاست توانسته انسان كورد را در گیرودار مسایل غرق نماید به تحلیل می‌كشاند. معضلات فكری و شخصیتی بسیاری وجود دارند كه دامنگیر جامعه‌ی كورد گشته و مانع از بروز استعدادهای فردی و در كل جامعه می‌باشند. شخصیت كورد در شرق کوردستان با بسیاری از فرهنگ‌هایی كه تنها در خردكردن شخصیت كوردی نقش داشته‌اند، غرق گشته و در این معضلات مسایل شخصیتی، ملی و فكری را نمی‌تواند درك نماید و یا اگر هم سعی بر درك آن بنماید، ثبات زیادی ندارد. گلاویزشدن با فرهنگ‌های دیگر، اقوام دیگر را برتردیدن، گریز از ملیت خویش و به‌ویژه بی‌باوری در برابر مبارزات رهایی‌بخش, مشكلات عظیمی هستند كه راه را بر قدرتمندی دشمن می‌گشاید و بدین‌گونه جمهوری اسلامی ایران با منصوب‌کردن یك پاسدار وابسته به خود برای پست فرمانداری شهرها، تمام سیاست‌های خویش را در کوردستان پیاده می‌نماید.

بی‌باوری به یكدیگر در جامعه كه یكی از سیاست‌های دشمن می‌باشد، نه تنها راه را بر متلاشی‌شدن کوردستان، بلكه ازهم‌پاشیدگی تك‌تك افراد جامعه از یكدیگر، گشوده و بی‌باوری به یكدیگر راه را بر فقدان ‌سازماندهی می‌گشاید و این‌چنین افراد جامعه نمی‌توانند سازماندهی گردند و خط مبارزاتی تشكیل دهند. این سیاست به‌خصوص در شرق کوردستان توسط نیروهای اطلاعاتی و سپاه هر روز به شیوه‌های گوناگون در کوردستان پیاده می‌گردد. سازماندهی خلق تنها در صورت همفكری و باورمندی به یكدیگر است كه ایجاد می‌شود. فقدان اعتماد فرد و جامعه به یكدیگر، مكمل بی‌مسوولیتی در برابر رخدادهایی می‌گردد كه هر روز گریبانگیر جامعه می‌گردد و بدین‌گونه بعد از تباه‌کردن افراد جامعه، دولت بسیار آسان‌تر سیاست‌های خود را پیاده کرده و خود را بر روی هر آنچه هست حاكم می‌گرداند. نارضایتی‌های موجود در جامعه كلی و فراگیر می‌باشد و هر كس از سیستم موجود متنفر است. اما این تنفر به تنهایی كافی نیست و اگر این نارضایتی‌ها به سازماندهی نینجامد، بسیار آسان توسط سیستم سركوب می‌گردد و فرد وقتی كه خود را تنها در برابر یك رژیم ببیند، تسلیم می‌گردد و یا می‌گریزد. راه چاره اتحاد افراد است كه می‌تواند به مبارزات خلقی بینجامد. در غیر این صورت, این سیستم است كه خود را سازماندهی می‌نماید كه ما می‌توانیم سازماندهی مزدوران را در شرق کوردستان نمونه‌ی بارز آن نام ببریم. مزدوری موجود هم در اثر مشكلات اقتصادی و بخصوص عدم بی‌باوری به جامعه خویش و در آخر هم در دام‌افتادن سیستم و به حراج‌گذاشتن شهامت، كرامت و فروش شرف و ناموس شخص می‌انجامد و شخص به دشمن جامعه خویش تبدیل می‌گردد. البته هیچ دولتی هرگز نمی‌تواند اعتمادی در برابر مزدوران داشته باشد. كسی كه برای جامعه خویش بی‌فایده و دشمن باشد، برای سیستم هرگز نمی‌تواند مورد اعتماد قرار گیرد.

PJAK  با افكاری كه از اصالت قومی و تاریخی كورد به‌ویژه در شرق کوردستان برخوردار است، راه مبارزاتی خویش را با توسل به تجربه‌های مبارزاتی حصول نموده و طرز مبارزات و شیوه‌های سازماندهی جداگانه‌تری را ارایه داده است.

این تحلیل‌ها و شیوه‌های سازماندهی PJAK جمهوری اسلامی ایران را ـ كه خود را یكی از دولت‌های با تجربه در برابر مبارزات اپوزیسیون‌ها می‌داندـ مجبور به درپیش‌گرفتن راهكارهای بسیار جداگانه‌تری كرده. حمله‌ی جمهوری اسلامی ایران به اتفاق دشمنان دیرینه‌اش به خاك خود، آن هم با تانك و توپ نمونه بسیار بارز آن می‌باشد. رژیم با توسل به تركیه شروع به مبارزه علیه PJAK کرد و این را به‌عنوان آخرین راهكاری كه می‌توانست به آن پناه ببرد، انتخاب نمود. یک می سال 2008 كه طی حمله هوایی دولت تركیه منجر به شهیدشدن شش رفیق از بخش مطبوعاتی PJAK گشت، سر آغاز و موجب ادامه‌ی این سیاست‌های رژیم بود. خشنودی رژیم ایران از این اتحاد ثمره‌ی ناكامی جمهوری اسلامی ایران از مبارزاتش با PJAK بود و لذا هرگز این موضع را تحلیل ننمودند كه دولت تركیه 30 سال است كه هر راهكاری را برای نابودی گریلاهای كورد بكار برده و هیچ موفقیتی هم به‌دست نیاورده است. راهكار جمهوری اسلامی ایران برای مبارزات علیه PJAK از بنیان تا بحال هم تنها دال بر نابودی گریلاها بود و هرگز هم به سیاستی دیگر روی نیاورده‌اند، یعنی حتی حاضر به قبول ورود سربازان ترك به شهرهای مرزی شرق کوردستان هم گشت و خاك خویش را تسلیم آنها نمود. اما حاضر به قبول سیاست‌هایی كه بتواند مساله كورد را مطرح و حل نماید، نگردیده است. قبول سیاست‌های تركیه از طرف ایران كه دال بر سیاستی فاشیستی است هرگز نمی‌تواند نتیجه‌یی مطلوب را دربر داشته باشد، بلكه تنها مسایل را پیچیده‌تر از قبل می‌نماید. یک می و شهادت شش تن از اعضای PJAK عملكردی بود كه از طرف ایران توسط تركیه به انجام رسید.

 شهادت در PJAK تفسیری بسیار جداگانه‌تر از جامعه را داراست و با گفتن این جمله كه PJAK حزب شهداست، بجای ضعیف‌گشتن و منصرف‌شدن از مبارزه راه این شهیدان به مبارزات و استحكام تكوین حزبی و سازماندهی خلق می‌انجامد و هریك از رفقای شهید سمبلی از مقاومت و مبارزه می‌باشند.

رفقایی كه در یک می 2008 شهید گشتند در یكی از بخش‌های اساسی PJAK، مطبوعات فعالیت می‌نمودند. مبارزات ایدئولوژیكی PJAK در برابر ساختار ایدئولوژیكی ـ سیاسی ایران نتیجه‌یی بجر برچیدن عوام‌فریبی‌های رژیم را نخواهد داشت. رژیم تا بحال هم به هیچ عنوان حاضر به ایجاد فضای باز سیاسی و شروع گفتمان در جامعه نبوده است و همیشه در اینكه روزی عوام‌فریبی‌هایی كه انجام می‌دهد، رو نشود، هر روز در سطوح بالاتری شروع به تبلیغات عوامفریبانه می‌كند.

رفیق رامان، آرگش، ودات، هیرش، فرات و آرمانج رفقایی بودند كه طی رایزنی‌های سیاسی و نظامی ایران با تركیه در حمله‌ی هوایی یکم می 2008 شهید شدند. این رفقا هر كدام با عزمی راسخ و همت بسیار برای مبارزه با دشمنان خلق کورد سالهای متمادی در مناطق گوناگون مبارزه نمودند. این رفقا هركدام از شهری از کوردستان نه تنها از شرق کوردستان بلكه از بخش‌های دیگر کوردستان ، نماد اتحاد و باورمندی میان كوردها را در مبارزات به ارمغان آورده بودند و هركدام بخشی از مطبوعات حال چه نوشتاری و چه تصویری را توسعه می‌دادند كه كار اساسی آن مبارزه با خط خیانت و دول حاكم بر کوردستان بود كه هر آن توانستند جلوه‌های كریه رژیم و عوامفریبی‌ها و سیاست ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران را به خلق کورد نشان بدهند. این یكی از مهم‌ترین فعالیت‌ها در خط مبارزات ایدئولوژیكی می‌باشد. همچنان كه رژیم ایران تاب تحمل هیچ روزنامه‌نگاری را ندارد و هر روز از بلندگوی رژیم تنها حكم‌های اعدام به گوش می‌رسد. PJAK در كوه‌های سرفراز کوردستان سمبل مبارزات ایدئولوژیكی است كه با هر نوشته و تصویری می‌تواند نقاب از چهره رژیم برداشته و راه چاره و خط مبارزاتی در مقابل این رژیم را نشان می‌دهد. هر كدام از رفقای شهید سمبلی برای روشنفكران مبارز هستند و راه واقعی مبارزات ایدئولوژیكی PJAK را با فدانمودن جان خویش بنیاد نهادند و این می‌تواند آغاز بزرگ‌ترین مبارزات ایدئولوژیكی، تئوریكی و سیاسی در برابر عوامفریبی‌های رژیم ایران باشد كه در صورت پیروزی زندگی مسالمت‌آمیز خلق‌ها، حقوق برابر هر قوم با فرهنگ و تاریخ راستینشان را به ارمغان می‌آورد و با افشاساختن عوام‌فریبی، نقاب‌های دینی و سیاست‌های ارتجاعی دشمن، در فكر مبراکردن سرزمین‌شان از ناپاكی‌ها و هرگونه كراهت بوده و هستند و آنها در كاشت اخلاق، پاكی و راستی در میان خلق‌ها به‌خصوص خلق کورد الگویی واقعی بودند و یکم می را در تاریخ مبارزاتی شرق کوردستان به روز مبارزات تئوریكی‌ـ ایدئولوژیكی و سیاسی تبدیل نمودند. همچنین با خون خود ریشه آن را آبیاری نمودند و با سخن، نوشته و تصاویری كه ساختند، رهروان واقعی این خط گشتند.